ترنج

در مورد

قتل زن کارگر

در فرارو بیشتر بخوانید

۱ مطلب

  • «قصدداشتم او را ساکت کنم، می‌گفتم صدایت بیرون نرود! همسایگان می‌شنوند و برای ما که تازه به این مکان آمده ایم، خوبیت ندارد! ولی او همچنان از شدت درد، با صدای بلند گریه می‌کرد تا این که دیگر نفهمیدم چه می‌کنم! آن قدر عصبانی بودم که حتی متوجه نمی‌شدم ضربات چماق را چگونه با این شدت بر سر و بدن همسرم می‌کوبم! زمانی به خود آمدم که او دیگر در این دنیا نبود و خون آلود روی زمین قرار داشت. حالا هم بسیار پشیمانم! و ...»

۱