دایی جان ناپلئون تنها یک داستان عاشقانه یا طنز نیست؛ آینهای است برای تماشای خویشتن، و شاید، راهی برای خندیدن به خود، پیش از آنکه دیگران به ما بخندند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۵ مطلب
دایی جان ناپلئون تنها یک داستان عاشقانه یا طنز نیست؛ آینهای است برای تماشای خویشتن، و شاید، راهی برای خندیدن به خود، پیش از آنکه دیگران به ما بخندند.
خواجو فقط پلی برای عبور نبود، بلکه بندی در برابر آب نیز بود که با بستن دریچههای آن با الوار چوبی، آب را پشت پل، سد میکردند تا دریاچهای مصنوعی در مقابل کاخهای هفت دست و آیینه خانه شکل بگیرد، ۲ عمارتی که ضل السلطان حاکم اصفهان در دوره ناصرالدینشاه (پسر ناصرالدینشاه) هر دوی آنها را خراب کرد.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به نقش رسانهها در ارائه روایت از میدان و دپیلماسی گفت: «دیپلماسی، میدان و رسانه باید با همدیگر حرکت کنند.»
روایت داستان، همهاش تبادل ایدههاست و این یعنی یادگیری. به همین علت است که اکیدا توصیه میکنیم روایت داستان در فرهنگ سازمان و برنامههای آموزشی نهادینه شود. اگر قصد دارید با مخاطب ارتباط دوطرفه برقرار کنید، به او نفوذ کنید و الهامبخش او باشید، باید یا داستانی برای او تعریف کنید یا شنونده داستان او باشید.
خاله شهربانو با هنر دستانش، امروز به تنهایی از میراثی ارزشمند در زیرزمین خانه خودش محافظت میکند، او پیش از این و به خاطر سابقه چندین ساله در کار صنایع دستی سوژه فیلم مستند یکی از شبکههای تلویزیونی شده بود، به قول خودش که میگوید: هر زمان همسایهها منو تو محل میبینند از من میپرسند واسه اون ده روز که فیلم بردارها خانه تو بودند و فیلم میساختند چقدر پول گرفتی؟ حالا که ما هم برای شنیدن داستان زندگیش وارد خانهاش شدیم با خنده به ما میگوید چقدر پول برای من آوردید؟ من مجانی فیلم بازی نمیکنم.
شما – ای مؤمنان! – همانند منافقان نباشید، که آنان نه برای جهاد در راه خدا بلکه از روی غرور و خودنمایی بیرون آمدند و در پنهان مردم را از راه خدا باز می دارند.
سرپرست شورای ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی میگوید گروه نمایش «عاقبت عشاق سینهچاک» آنچه را به گروه بازبینی نشان داده بودند هنگام اجرای عمومی تغییر دادند اما بهرام تشکر، کارگردان اثر قویا این موضوع را تکذیب میکند و میگوید چیزی که روی صحنه اجرا کرده با آنچه در بازبینی نشان داده تفاوتی نداشته است.
آنچه بوداییها و مسلمانان اینک در جنگلهای میانمار بر سر آن میجنگند، نزاعی است مملو از انگیزههای قومگرایانه، مذهبی و البته بیش از همه نبردی بر سر بقا و زمین، نبردی که عطاالله و آشین ویراتو هر دو معتقدند آغاز یک جنگ مقدس خواهد بود، برای عُمر صدیق هم البته چنین است، فارغ از ایدئولوژیها او باید بتواند تنها پسرش را زنده نگه دارد.