قاتل گفت: چند سال بود که بیکار شده بودم، اما این موضوع را از همسرم پنهان کرده بودم. وقتی او متوجه ماجرا شد، مدام با من مشاجره میکرد. روز جنایت در جریان دعوا، او به سمت گاوصندوق رفت تا اسلحهای را که قبلاً خریده بودم بردارد. من هم به سمت او دویدم و سعی کردم اسلحه را از دستش بگیرم. در حین کشمکش، ناگهان یک گلوله به سر همسرم اصابت کرد. دخترم که روی مبل نشسته و صحنه را دیده بود، شروع به جیغ و داد کرد. کنترل خودم را از دست دادم و با همان اسلحه به سمت دخترم شلیک کردم و او هم جانش را از دست داد.