رحیم در اوایل اصرار داشت تا من از جمال جدا شوم اما وقتی متوجه شد همسرم حاضر به جدایی نیست یک روز که طبق معمول در حال شکایت از زندگی مشترکم بودم، ناگهان گفت که قصد کشتن جمال را دارد که من از او خواستم از این کار صرفنظر کند، اما رحیم گفت نمیتواند شاهد زندگی مشترک همراه با رنج و سختی من و فرزندانم باشد.