اگر اصلاحطلبی را با مبنا قرار دادن افرادی مانند آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان مورد بررسی قرار دهیم و به استناد کنیم، میتوان افرادی اصلاحطلب واقعی نیستند را شناسایی کنیم
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۶ مطلب
اگر اصلاحطلبی را با مبنا قرار دادن افرادی مانند آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان مورد بررسی قرار دهیم و به استناد کنیم، میتوان افرادی اصلاحطلب واقعی نیستند را شناسایی کنیم
بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور دوازدهم پالسهایی از برخی چهرههای اصولگرا مشاهده شد که حکایت از آن دارد که برخی چهرههای اصولگرایی مانند سعید زیباکلام، عزتالله ضرغامی و... مواضعی اتخاذ میکند که فاصله زیادی با اصولگرایان دارد به اصلاحطلبی(نه به معنی جریانی بلکه به عنوان مفهومی) نزدیکترند. همین مسئله شوخی عارف را تا حدودی جدیتر میکند و این سوال مطرح میشود که آیا واقعا در نهایت همه اصولگرایان اصلاحطلب میشوند؟
سیگنالهایی که این روزها از جامعه شنیده میشود، سیگنالهای متوسطی است که به دنبال گریز از «اکنون زدگی» است. لذا در چنین وضعیتی تخریب حسن روحانی یا سران اصلاحطلبی که میتوانند بهتر و شایستهتر جامعه مدنی را در کمال آرامش به سمت ایجاد یک اصلاح درونی رهبری کنند، میتوانند مخاطرات بسیاری را در آینده شکل دهد
یک اصلاحطلب اصیل با یک غوره سردی و با یک مویز گرمیاش نمیکند. حرکت اصلاحی تدریجی است و مداومت و صبوری میطلبد. اصلاحطلبی با امید گره خورده است. اصلاحطلب ناامید، دیگر اصلاحطلب نیست!
نمایندگانی که تحت عنوان اصلاحطلبان وارد مجلس شدند، محصول کار مجموعه ما بودند و باید ضعف و قوت آنها را بپذیریم و بنده هم که در آن برهه عضو هیات رئیسه شورای اصلاحات و هم مسئول کمیته رایزنی و تعامل شورا بودم نمی توانم الان ضعف و قوت این فراکسیون را متوجه فرد یا افراد دیگری کنم
اخباری شنیده میشود مبنی براینکه گویا این روزها کمیته سیاسی حزب کارگزاران مشغول برگزاری جلسات بسیار مهمی است که در آنها به تئوریزه کردن یک پروژه بزرگ سیاسی مشغول هستند و برای اصولگرایان و اصلاحطلبان برنامههای مشخصی دارند یا حداقل به دنبال رسیدن به یک جمع بندی تاکتیکی برای دو انتخابات پیشرو هستند
متاسفانه در کشور پدیده «حزب فروشی» شکل گرفته است. مثلا فردی یک شبه بر اساس توافق با پرداخت پول عضو حزب شده تا در شورای شهر رای بیاورد که چنین زد و بندهایی خطرناک است و مربوط به احزاب استاندارد و شفاف نیست. باید جلوی این کار گرفته شود
فرض کنید که به جای جریان اصلاحطلب یک جریان اقتدارگرا قرار داشت. آیا فعالان این جریان واقعا به همین شکل رفتار میکردند؟ خیر. زیرا جریانهای اقتدارگرا اعتقادی به گفتوگو ندارند و در چنین مواقعی در پشت پرده و کاملا با رویکرد بالا به پایین رفتار میکنند
در دولت دوم آقای خاتمی هم همین تغییرات اتفاق افتاد و تا حدی بود که برخی از اصلاحطلبان مسئله عبور از خاتمی را مطرح کردند یعنی حتی عقیده داشتند که مواضع خاتمی اصلاحطلب نیست
زمانی که نام اسحاق جهانگیری به میان می آید ماجرا پیچیده تر می شود. زیرا بعد از عملکرد او در انتخابات ریاست جمهوری، بخش قابل توجهی از جریان اصلاح طلبی به سمت او تمایل پیدا کرده اند و این مسئله می تواند نارضایتی عارف را به همراه داشته باشد