من از بازپرس پرونده ام میخواهم که نامه اعدامم را بزند و خودم هم امضا میکنم که با رضایت خودم بوده است، چون دیگر نمیخواهم آزاد شوم و خسته شدم.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۳۸۰ مطلب
من از بازپرس پرونده ام میخواهم که نامه اعدامم را بزند و خودم هم امضا میکنم که با رضایت خودم بوده است، چون دیگر نمیخواهم آزاد شوم و خسته شدم.
هنوز ۲۴ ساعت از حضورم در کارگاه نمیگذشت که یکی از دوستانم به نام «امیرحسین» (سرکرده شبکه) کنار گوشم وسوسههای سرقت را شروع کرد. او میگفت: برای پرداخت اجاره منزل و درمان پدرت نیاز به پول زیادی داری و ما از راه گوشی قاپی هر شب پول درو میکنیم! وقتی با پیشنهادش مخالفت کردم، خطاب به من گفت: ترسویی! عرضه نداری! و ...
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی با تأیید این خبر گفت: با توجه به دستگیری سارق و خریدار اموال مسروقه، متهمان با صدور قرار قانونی از سوی دادیار شعبه یکم دادسرای ناحیه ۱۵ تهران برای انجام تحقیقات تکمیلی و بررسی سوابق کیفری در اختیار کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی هستند.
سرهنگ دولتخواه، تصریح کرد: با توجه به پایش فیلمها این احتمال متصور شد که با توجه به اندام و وضعیت راه رفتن فرد حاضر در فیلمها، سارق مردی است لباس زنانه به تن دارد و در پوشش زنانه اقدام به سرقت کرده و از آنجا که سرقت بدون تخریب و با استفاده از کلید انجام شده، احتمال ارتکاب سرقت توسط آشنایان و بستگان مالباخته قوت گرفت.
با خانواده ام برای خرید به بلوار مطهری شمالی رفته بودیم. شیشههای خودرو پایین بود و من برای خرید پیاده شدم. همسر و دخترم درون خودرو بودند. هنوز چندین قدم بیشتر دور نشده بودم که صدای جیغ همسرم را شنیدم و سریع خودم را به محل پارک خودرو رساندم.
مأموران موفق شدند سه نفر از مردان را دستگیر کنند. در بازجویی اولیه سه مرد دستگیرشده از ماجرای ایست و بازرسی اظهار بیاطلاعی کردند و گفتند ما سه نفر دوست هستیم و از بچگی و زمانی که مدرسه میرفتیم با هم در ارتباط هستیم، ما برای خرید و مصرف مواد «گل» بیرون آمده بودیم که مأموران از راه رسیدند و ما را دستگیر کردند.
فرد بازاریاب امروز با من تماس گرفت و گفت که دو مشتری برای جواهر پیدا کرده که آنها حاضرند، جواهر مذکور را با قیمت بالایی از من بخرند که در همین راستا قرار ملاقات گذاشتیم و که من به همراه جواهر به خیابان جوزانی روبه روی ساختمانی در حال ساخت رفتم.
من صافکار هستم و تا به حال کار خلاف انجام ندادهام. برادرم ۱۱ سال قبل به اتهام حمل ۱۰۰ گرم کراک بازداشت شد. دادگاه برای او حکم اعدام صادر کرد، اما بعد از چند سال حکم اعدام شکست و او محکوم به حبس ابد شد.
اعضای باند «خفاشهای باتری دزد» بامداد پنج شنبه گذشته زمانی وارد کمین نیروهای گشت انتظامی شدند که شکایت شهروندان از روند افزایشی «باتری دزدی» نیروهای تجسس چند کلانتری را به تکاپو واداشت.
با دیدن طلاها وسوسه شده بودم با خوشحالی موضوع را به نورالدین اطلاع دادم که او هم بلافاصله نقشه اش را تغییر داد تا بتوانیم اموال خاله ام را نیز سرقت کنیم. طبق نقشه نورالدین، زمانی که پدربزرگم به همراه فامیل برای ملاقات خاله ام عازم بیمارستان شدند من به بهانه کار ضروری در شرکت با آنها نرفتم و در یک فرصت مناسب همه طلاها و ارزهای خارجی را به همراه ۴۰ میلیون تومان پولهای پدربزرگم سرقت کردم و آنها را داخل یک کیف به نورالدین رساندم.