مرد جوان گفت: خانواده آزیتا باز هم با خواسته من مخالفت کردند تا اینکه روز حادثه در حالی که من محل کارم بودم، پسرعمو و برادر آزیتا آمدند. آنها به سمت من حمله کردند و گوش من را بریدند تا بترسم و سراغ آزیتا نروم. مهبد و سعید به من گفتند این کارشان باعث میشود درس عبرت بگیرم.