ترنج

در مورد

زندان

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۲۶۹ مطلب

  • فردا روزنامه‌ها در سراسر دنیا منتشر خواهند شد و ستون من در صفحه آخر روزنامه «شرق» بعد از این‌همه سال خالی خواهد ماند. فردا خورشید طلوع خواهد کرد و مردی جای نوشتن در روزنامه، برای شماره‌کردن روز‌ها روی دیوار یک خط تیره خواهد کشید. هه... فردا خاورمیانه همچون همیشه طعم گس یک دانه زیتون را به قیمت خون و نفت، به دل نوعاشقان و نوشاعرانش خواهد گذاشت و باز در این فردای محتمل، کودکی لابه‌لای کلمات و کتاب‌ها و مجله‌های قدیمی، دنبال احتمال عشق خواهد گشت. امیدوارم گوشه ذهن شما رد این قلم بماند که انگار…

  • نماینده مردم تهران در مجلس در توئیتی نوشت: طرح تشکیل «هیات هماهنگی و نظارت بر زندان‌ها» با امضای ۷۲ نفر از نمایندگان تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد.

  • مادر جک از مسئولان انگلیس خواسته است که زمینه بازگشت او به انگلیس و محاکمه در کشور خود را فراهم کنند اما وزارت خارجه انگلیس این درخواست را رد کرده است.

  • سخنگوی قوه‌قضائیه از قطعیت حکم ۵ سال حبس حسین فریدون خبر داد.

  • محمد می‌گوید گذشت کردن کار آسانی نیست؛ «آدم باید قلب بزرگی داشته باشد». می‌گوید اگر خودم در این موقعیت قرار می‌گرفتم شاید نمی‌توانستم ببخشم، اما دست‌کم می‌رفتم ببینم طرف مقابلم چطور آدمی است؛ قصد و نیتش چه بوده؛ قصد کشتن داشته یا حادثه بوده؟ می‌پرسیدم این‌ها چطور زندگی کرده‌اند؛ «اما فکر می‌کنم آن‌ها بخاطر این‌ها برادرم را نکشتند؛ بخاطر اینکه بین فامیل بگویند ما نمی‌ترسیم، برادرم را اعدام کردند. برای اینکه خودشان را ثابت کنند این کار را کردند».

  • در جریان طی کردن این مسیر افرادی در کنار نظامیان قرار می گیرند و با حرف های رکیک و توهین آمیز خود ذهن آنها را درگیر می کنند. این گروه وظیفه دارند استقامت ذهنی نظامیان را بسنجند و به هر نحوی که می توانند به آنها توهین می کنند.

  • زندان توپو چیکو که در 76 سال فعالیت تاریک خود شاهد ده ها شورش، فرار، درگیری و کشتار بوده است قرار است تخریب شده و جای خود را به یک پارک تفریحی دهد.

  • سعید مرتضوی درباره‌ی آزادی‌اش: اینجا مساله‌ی قانون مطرح است

  • شهرام عبدالله زاده تاجر ایرانی که از سال 2016 در جمهوری چک زندانی است در دادگاه حضور یافت.

  • روابط عاطفی من و «جعفر» هر روز عمیق‌تر می‌شد و من هم به امید روزی که به عقد دایم او دربیایم همه خواسته هایش را برآورده می‌کردم. او هم پول زیادی به حسابم می‌ریخت و از همان حساب هم برداشت می‌کرد. تا این که روزی از همان بانک برایم دسته چک گرفت تا بتوانم ضمانت زنی را بکنم که جعفر مدعی بود از منشی‌های قبلی شرکت است.

تبلیغات