میخوای بدونی من توی دلم چه تصویری از کشورم دارم؟ دلت میخواد بدونی؟ کشور من تصویر یه سرباز مستِ حیران رو داره که خنجرش رو روی پاچهی شلوار ارتشیش تمیز میکنه و توی غلافش میذاره. بعدش روی جسد مردی که خرخرش رو بریده تف میکنه. کشور من شبیه اون مادری یه که میبینه اونیفرم پسرش یه دگمه کم داره. با عجله دکمه رو میدوزه و بعدش پسرش رو خاک میکنه... کشور من همون پدری یه که هرروز برای دختر هفت سالهش که سیصد و چهل و شش روزه که مرده یه عروسک میسازه.