ترنج

در مورد

دختر جوان

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۱۴ مطلب

  • روز حادثه با من تماس گرفت و گفت یک فیلم‌نامه به دستش رسیده و می‌خواهد نقش اصلی آن را به من بدهد، من هم خوشحال شدم و به خانه‌اش رفتم؛ به محض اینکه زنگ در را زدم دوست متهم من را به داخل خانه کشید و متهم هم من را مورد تعرض قرار داد و آن‌قدر شکنجه‌ام کرد که از حال رفتم و مدتی بیهوش بودم. بعد از اینکه بهوش آمدم فهمیدم چه اتفاقی افتاده ‌است.

  • متهم که در خیابان سهروردی زندگی می‌کرد در عملیات پلیسی دستگیر شد. او ابتدا سعی داشت خود را بی‌گناه معرفی کند اما وقتی در برابر مدارک پلیس قرار گرفت، گفت: من هیچ شناختی نسبت به دختر جوان نداشتم و تنها عکس‌های او را در صفحه اینستاگرامی‌اش مشاهده کردم.

  • تا خواستم جیغ بکشم و کمک بخواهم مشت محکمی به شکمم خورد و از پشت به زمین افتادم. سه نفرشان وارد خانه شدند. مرا کشان‌کشان به داخل اتاقی انداختند. یکی از آنها گفت: «هر چقدر هم داد بزنی اینجا کسی به دادت نمی‌رسد پس نه خودت را اذیت کن و نه ما را...»

  • متهم: «با کلیدی که از قبل تهیه کرده بودم و با علم به این‌که خانواده عمویم در منزل نیستند به قصد سرقت طلا و جواهر وارد منزلشان شدم و به جست‌وجوی طلاها و جواهرات پرداختم که ناگهان با دختر عمویم که به من اعتراض می‌کرد چرا به خانه‌شان آمده‌ام، روبه‌رو شدم و از ترس ریختن آبرویم با سلاح سردی که همراه داشتم، گلوی دخترعموم را بریدم و در حالی ‌که نیمه جان روی زمین افتاده بود، طلا و جواهراتش را از دستش درآوردم و با بازکردن شیر گاز از محل متواری شدم.»

  • وی توضیج داد: قربانی این حادثه یک دختر 14 ساله بود که پس از سقوط به شدت مصدوم شد و با کمک عوامل امدادی راهی بیمارستان شهید مدرس این شهرستان شده که متاسفانه دقایقی قبل جان خود را از دست داد.

  • پس از بررسی‌های بعمل آمده از آگاهی البرز مشخص شد خانواده دختر جوان، روز گذشته فقدان دختر جوان خود با نام "م- س " 25 ساله را اعلام کرده بودند. همچنین آگهی ناپدید شدن وی از روز یکشنبه 9 دی ماه جاری در شبکه های مجازی، اعلام شده بود.

  • متهم به قتل: روز حادثه با فرزانه قرار داشتم. طبق قرار مقابل خانه‌اش رفتم و بعد از 10 دقیقه انتظار او رسید و سوار ماشین شد. ما با هم از شهر بیرون رفتیم. در تمام آن مدت به فکر سرقت طلاها بودم تا اینکه بالاخره به این دختر حمله کردم. او واکنش نشان داد من هم با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد از اینکه از مرگش مطمئن شدم، طلاهایش را برداشتم.

  • خوب به خاطر دارم وقتی برادر کوچکم یک ماهه بود، مادرم بعد از یک جدل لفظی، ۱۰ روز از دادن شیر به برادرم خودداری کرد، من هم که دختری نوجوان بودم از دیدن این صحنه وحشت زده به مادرم التماس می‌کردم تا به گریه‌های برادرم توجه کند، اما او فقط یک جمله می‌گفت: «پدرت باید مجبور به عذرخواهی شود».

  • ترس از تنها شدن می تواند به طور مستقیم با نداشتن اعتماد به نفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمی توانید لذت ببرید، در ارتباط باشد یا شاید هم هیچ وقت یاد نگرفته اید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید

  • با بررسی‌های انجام شده و به دستور محسن مدیر روستا بازپرس کشیک قتل پایتخت و با توجه به دلایل موجود در صحنه قتل و همچنین اظهارات ضد و نقیض خواهر و برادر مقتول، هر دو این افراد بازداشت شدند.

تبلیغات