این فیلم ماجرای یک سانسورچی فیلم است که احساس میکند یکی از فیلمهای ترسناکی که برایش فرستادهاند، در واقع روایت بخشهایی از زندگی اوست.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۵۱۲ مطلب
این فیلم ماجرای یک سانسورچی فیلم است که احساس میکند یکی از فیلمهای ترسناکی که برایش فرستادهاند، در واقع روایت بخشهایی از زندگی اوست.
اگر فیلمها بو داشتند، فیلم «بره» بوی پشم خیس گوسفند، علف خشک، مه یخزده و نفس حیوانات میداد. سراسر این فیلم غرق در نوری یخزده است. این اولین فیلم ولادیمیر یوهانسون است و همزمان هم یک داستان پریان است و هم یک فیلم ژانر وحشت.
در سال ۱۹۵۲ و در اوج موفقیت برنامۀ تلویزیونی «من عاشق لوسی هستم»، لوسیل بال (با بازی نیکول کیدمن) و دسی آرناز (خاویر باردم) با بدترین هفتۀ عمرشان مواجه میشوند. شبکه فهمیده است که لوسی پیوندهایی با حزب کمونیست دارد؛ لوسی باردار است و این ممکن است باعث قطع برنامهشان شود؛ و زندگی مشترک آنها دارد به سمت جدایی میرود. در این اوضاع هیچکس نمیخندد به جز بینندگان از همه جا بیخبر برنامه.
امیلی الیزابت (Darby Camp) یک دختربچۀ تنهاست که پیش داییاش زندگی میکند. یک روز امیلی یک سگ کوچولو از آقای بریدول جادویی (John Cleese) هدیه میگیرد. روز بعد وقتی امیلی از خواب بیدار میشود میبیند که سگ کوچولو خیلی خیلی بزرگ شده است.
شما مشغول تماشای یک فیلم هستید و حسابی با ماجراهای آن درگیر شدهاید. فیلم به پایانش نزدیک شده و شما منتظرید سوالهایی که برایتان پیش آمده پاسخ داده شوند و گرههای داستان حل شوند. اما ناگهان اتفاقی میافتد که بیش از آنچه انتظارش را داشتید غافلگیرتان میکند.
در فیلم کمدی خداحافظ احمقها، آرایشگری به اسم سوزی تراپت (با بازی ویرجین افیرا)، به خاطر تاثیر اسپریهای آرایشی، به یک بیماری نقص ایمنی مبتلا شده و در حال مرگ است. او ۲۸ سال پیش پسرش را رها کرده و حالا آخرین آرزویش این است که او را پیدا کند. سوزی برای این کار به سراغ یک متخصص بدنام فناوری اطلاعات به اسم جان باپتیست کوچاس (آلبرت داپونتل) میرود که برای او به یک یار وفادار تبدیل میشود.
یک عکاس خبری جوان به اسم فوکاماچی (با صداپیشگی دامین بویسو) به صورت اتفاقی یک دوربین عکاسی پیدا میکند که احتمالا در صعود سال ۱۹۲۴ جورج مالوری به اورست از آن استفاده شده است. فوکاماچی کنجکاو میشود که از حقیقت ماجرای ناپدید شدن آن گروه کوهنوردی سر در بیاورد. او شخصیتی مرموز به اسم هابو جوجی (اریک هرسون ماکارل) را قانع میکند که کمکش کند. جوجی یک کوهنورد منزوی است که سالها کسی از او خبر نداشته است.
سوفی دختر نابینایی است که در یک خانۀ بزرگ تنهاست. نیمه شب دزدها وارد خانه میشوند. تنها وسیلۀ سوفی برای دفاع، یک اپلیکیشن تلفن همراه است که ارتباط او را با یک دوست برقرار میکند.
فیلم «خوک» داستان شخصیتی منزوی است که برای پیدا کردن تنها همدم زندگیش مجبور میشود به شهری بازگردد که سالها پیش آن را ترک کرده است.
یک طراح بالۀ نروژی به اسم آنیا (Andrea Braein Hovig) در حال آماده شدن برای کریسمس است که پزشکان به او میگویند توموری در مغزش دارد که منجر به مرگش خواهد شد. این مسئله باعث میشود که رابطۀ آنیا و همسرش توماس (Stellan Skarsgard) که مدتهاست رو به سردی رفته، دوباره در مرکز توجه قرار بگیرد؛ آیا آنها میتوانند احساس حمایت و اعتماد متقابلشان را احیا کنند؟