مجری تلویزیونی شبکه افق نسبت به تمسخر امیرکبیر توسط ساسی مانکن (خواننده) واکنش نشان داد. این مجری گفت: «چندی پیش جوانکی مزلف، ساس فرهنگ ایران زمین گویا قطعهی موزیکانچی خوانده و به تمسخر امیر پرداخته است البته که کی شود دریا زپوز سگ نجس!»
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۷۰ مطلب
مجری تلویزیونی شبکه افق نسبت به تمسخر امیرکبیر توسط ساسی مانکن (خواننده) واکنش نشان داد. این مجری گفت: «چندی پیش جوانکی مزلف، ساس فرهنگ ایران زمین گویا قطعهی موزیکانچی خوانده و به تمسخر امیر پرداخته است البته که کی شود دریا زپوز سگ نجس!»
«احتسابیه با شهرک شهیدمحلاتی همجوار است و در گذشته جزء مناطق ییلاقی تهران مثل اوین و دربند و درکه بود. اراضی این منطقه در مالکیت محمدتقی احتسابالملک بود. در زمان ناصری این منطقه به عنوان صله (پاداش) به این فرد که در اداره احتسابیه بود، واگذار شد. احتسابالملک فرزند عبدالعلی خان ادیبالملک پسر فراشباشی (قاتل امیر کبیر) بود.»
۱۷۲ سال پیش، رگ امیرکبیر را در حمام فین کاشان زدند و به زندگیاش پایان دادند، اما کارهایی که او کرد، موجب شد تا فساد عظیم سیستم دیوانی دولت قاجار برطرف شود و اگر کارهای اصلاحگرانه او نبود، قاجارها خیلی زودتر سقوط کرده بودند.
دوران کوتاه صدارت میرزا محمدتقیخان فراهانی معروف به امیرکبیر که اولین صدراعظم ایران بود مملو از اصلاحاتی است که اندکی پس از رسیدن به صدارت آغاز شد و تا پایان صدارت او (سه سال و سه ماه) ادامه داشت.
میرزا تقیخان امیرکبیر، از بزرگترین رجال سیاسی ایران و وزرای ایران است که در سال ۱۱۸۵ در خانوادهای از طبقات پایین متولد شد و پس از عمری خدمات ارزنده در پی دسیسه درباریان با دستور ناصرالدین شاه ۱۸ دی ۱۲۳۰ به قتل رسید.
میرزا محمدتقی در اواخر دوره سلطنت فتحعلی شاه در زمره نیروهای محمدخان زنگنه امیر نظام و پیشکار آذربایجان قرار گرفت و در اوائل سال ۱۲۱۶ به عنوان وزیر نظام آذربایجان و امیر نظام منصوب شد. او در تاریخ ۲۰ دی ۱۲۱۶ به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد محمد شاه به روسیه رفت و با نیکلای اول تزار روس در منطقه ایروان ملاقات کرد.
ستارۀ پرفروغ صدارت امیرکبیر خیلی زود با عزل و سپس قتل او در حمام فین کاشان از آسمان سیاست ایران افول کرد. دلایل گوناگونی برای تیرگی رابطۀ ناصرالدین شاه و امیرکبیر ذکر شده که ماجرای سفر اصفهان یکی از مهمترین آنها است.
«.. ناصرالدینشاه با امیرکبیر بر سر سفره نشست و یک شکم سیر ماست و خیاری که بهاصطلاح رعیت میخوردند تناول کرد و رو به امیرکبیر گفت: «پدرسوختهها، رعایای ما چه غذاهایی میخوردند و ما بیخبر بودیم! هر کس نارضایتی کرد و کفرانِ نعمت گفت به چوب و فلک ببندینش!»
«وقایع اتفاقیه» قطعا دومین روزنامهای است که به زبان فارسی در ایران منتشر شد و از نظر توالی تاریخ انتشار روزنامه در ایران سومین محسوب میشود؛ زیرا قبل از انتشار «وقایع اتفاقیه»، روزنامه دیگری با عنوان فارسی «شعاع روشنایی» توسط مبلغان مذهبی امریکایی در شهر ارومیه منتشر میشد.
جامعه ایرانی در دوره قاجار از لحاظ بهداشتی وضعیت چندان مطلوبی نداشت و مردم اغلب با بیماریهای فراوانی مانند کچلی، سرخک، آبله، طاعون، وبا و... و. دستوپنجه نرم میکردند. بیماریهایی که اغلب کودکان به آن مبتلا میشدند و با عوارض آن در بزرگسالی زندگی میکردند؛ عوارضی مانند نابینایی، ناشنوایی و آبلهرویی که همگی آنها عواقب اجتماعی داشت و باعث اضافه شدن باری بر دوش جامعه میشد.