ترنج

در مورد

آزار و اذیت

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۳ مطلب

  • قلدری مجازی و آزار آنلاین، به اعمال خشونت از طریق فضای آنلاین گفته می‌شود. دوست حسودی که ممکن است بعد از یک بحث بخواهد از شما انتقام بگیرد، نامزدی که بعد از به هم خوردن رابطه بخواهد شما را مجبور کند به رابطه برگردید می‌توانند شما را در معرض خطر قلدری مجازی و آزار آنلاین قرار دهند.

  • اردشیر سوار بر خودروی پژویی به محل قرار آمد و من سوار خودرواش شدم. دقایقی که گذشت، متوجه شدم قصد آزار و اذیت مرا دارد.

  • برادران دوقلو به بهانه مسافرکشی دختر جوان را سوار خودروشان کرده و با کشاندن او به خانه‌ای در خارج از شهر وی را قربانی نیت شوم خود کردند.

  • دختر ۲۲ ساله‌ای که مدعی بود توسط جوانی اغفال و از او اخاذی شده است گفت: ساسان با توسل به فریب و حیله مرا هدف آزار قرار داد و دوستش نیز از این صحنه‌های زننده فیلم گرفت.

  • متهم در ابتدا منکر جنایات سیاه و سرقت از دختران جوان بود و ادعا می‌کرد بی‌گناه است، اما در مواجهه با شاکیان به ناچار به جرم خود اعتراف کرد و گفت پسر جوانی به نام کامران همدستش بود و پس از بیهوش‌شدن قربانیان، با او همراهی می‌کرد.

  • خان می‌گوید به دلیل گرایش مذهبی خود مورد هدف قرار گرفته است؛ او گفته: «من یک زن مسلمان هستم که دیده و شنیده شده و در اجتماع بوده؛ آن‌ها (هندو‌های افراطی) می‌خواهند ما را ساکت کنند.»

  • دو مرد شرور که با ورود به خانه ویلایی زن جوانی را مورد آزار و اذیت قرار دادند تحت تعقیب قرار گرفتند.

  • از لاهیجان برمی‌گشتم رشت. بعد از پل جانبازان دوتا آقا که ترک موتور نشسته بودند اومدن فیزیکی اذیتم کردند. واقعا تا مدت‌ها حالم بد بود و همش می‌گفتم یه سیم خاردار باید به خودم نصب کنم! تا کسی اذیتم نکند و یا هزارتا فکر دیگر. با وجود اینکه حرفه‌ای دوچرخه سواری می‌کنم، اما این رفتار انقدر تأثیر بدی روی ذهنیت من داشت که هم اکنون هم که با دوچرخه می‌رم تو خیابون یا جاده استرس دارم مبادا این رفتار تکرار بشه و ناخواسته می‌ترسم.

  • پسر نوچوان را با دست به داخل استخر کوچک خالی از آب هل دادم که سرش به حاشیه استخر خورد و بیهوش شد در این هنگام کمربند را از کمرش باز کردم و دور گلویش پیچیدم وقتی دیدم دیگر نفس نمی‌کشد جسد او را درون خودروی پی‌کی گذاشتم و به سمت روستای رباط خاکستری حرکت کردم. سپس به سوی جاده فرعی رفتم و پیکر بی جان او را داخل گودالی در کوهپایه دفن کردم.

  • بیشتر کارگران آن شرکت مرد بودند و من برای آن که کارم را از دست ندهم به همه آن‌ها احترام می‌گذاشتم تا این که روزی دو نفر از کارگران شرکت مرا مورد آزار قرار دادند و من برای حفظ آبرو و همچنین پیشگیری از اخراج، مجبور شدم این ماجرای تلخ را پنهان کنم، ولی همواره از این که دو مرد تبعه خارجی مرا آزار داده بودند