باهنر، نائب رئیس پیشین مجلس گفت: یکی از اشتباهات استراتژیک ما این است که مجلس شورای اسلامی خاستگاه منافع شخصی صنفی، گروهی و احزاب شده و منافع ملی در این میان گم شده است.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۲۰ مطلب
باهنر، نائب رئیس پیشین مجلس گفت: یکی از اشتباهات استراتژیک ما این است که مجلس شورای اسلامی خاستگاه منافع شخصی صنفی، گروهی و احزاب شده و منافع ملی در این میان گم شده است.
«محمدرضا باهنر» سیاستمدار اصولگرا گفت: در قبل و بعد از آبانماه برخی از گرانیها، ناکارآمدیها و مطالبات ناشنیده مردم روی هم جمع شد، متاسفانه دولت نیز برای اتفاقی [افزایش قیمت بنزین] که میبایست انجام میشد رفتارهای مناسب و خردمندانه نداشت چرا که هر تصمیمی که حاکمیت بگیرد یکسری کارهای پیشینی، پسینی و همچنین حین اقدام نیاز دارد.
الان ادارهکردن کشور واقعا خیلی سخت است، بودجه عمومی دولت ٤۰ درصد است، ولی ما مطلع هستیم که دولت حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد کسری دارد. کسری بودجه دولت، یعنی دولت بیستوپنجم ماه که میرسد فقط دغدغه دارد که چطور حقوق کارمندان را بدهد یا یارانهها را چطور به حساب واریز کند، یا کمکمعیشتی را چه کند.
منهای اصلاحطلبان هنجارشکن که دنبال تحریم هستند و تعدادشان هم الان کم شده و دنبال فتنه بودند، اصلاحطلبان معتدل یک حٌسن نسبت به ما دارند و آن اینکه وقتی میدان را نگاه میکنند مقایسه میکنند و بر اساس برداشت خودشان میگویند ما خوب و خوبتر و بیتفاوت و بد و بدتر داریم و از بین اینها مقایسه کرده یک نفر را انتخاب میکنیم.
محمدرضا باهنر فعال سیاسی اصول گرا گفت: بعضی از آقایان که با ۱۵ تا ۲۰ میلیون رای رییس جمهور میشوند تصور میکنند که به انداز شمار رای دهندگان میفهمند. کسب آرای زیاد به معنای محبوبیت است نه بالا رفتن فهم و عقل! اما باید از خرد جمعی استفاده کنند و بجای یک فرد که مدعی است همه چیز را میداند باید سیستم و ساختار، مملکت را اداره کند.
محمد رضا باهنر فعال سیاسی اصولگرا گفت: یکی از مشکلات ساختاری کشور ما این است که سران قوا میخواهند در تقابل با هم مملکت را اراده کنند در حالی که باید با همکاری هم مملکت را اداره کنند. مونتسکیو هم که گفته بود تفکیک قوا، منظورش این نبود که قوای کشور در مقابل یکدیگر قرار بگیرند بلکه گفته بود ضمن تفکیک وظایف هر قوه، ولی در نهایت باید در راستای یک هدف حرکت کنند نه اینکه بر سر هر موضوعی با یکدیگر دچار تعارض شوند.
عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی مینویسد: واقعیت این است که مجموعه اصولگرایان در بهترین حالت بعید است حتی بتوانند ۱۵ درصد آرای مردم را داشته باشند. پس هر کسی که بخواهد از مردم رای بگیرد، به ناچار باید به سوی کسب نظر ۸۵ درصد بقیه روی بیاورد حتی اگر ۲۰ درصد آنان را هم هدف قرار دهد، باز هم برنده است؛ بنابراین سرنا را از سر گشاد آن نباید زد و در پی حذف نامزدها بود.
باهنر درباره کارآمدترین رییس مجلس بعد انقلاب گفته است: قویترین؟ والا هرکدامشان ابعاد گوناگونی داشتند، ولی خب آقای هاشمی قویتر از همه بود، چون جایگاهش بالاتر از ریاست مجلس بود؛ یعنی عملا آن موقع، وزرا بیشتر از اینکه بروند به نخستوزیر گزارش بدهند، میآمدند به آقای هاشمی گزارش میدادند. تقسیم کار در اوایل انقلاب به گونهای بود که آقای هاشمی رییس مجلس شد، شهید بهشتی رییس قوه قضاییه و حضرت آقا هم رییسجمهور شدند. در جایگاه بعد از آقای هاشمی در ریاست مجلس هم آقای ناطق قرار داشتند.
رقابتی بودن انتخابات «اُپتیمُم» دارد. مثالی میزنم؛ فرض کنید در انتخابات آینده بخواهند مشارکت را بالا ببرند، خیلی ساده است. آقای خاتمی و آقای احمدینژاد را تایید صلاحیت کنند و بس. همین دو نفر که تایید شوند فکر میکنم ۵۰ تا ۶۰ درصد مردم میآیند و در انتخابات شرکت میکنند.
قالیباف همیشه سقف پروازش را ریاستجمهوری تعریف کرده است و ریاست مجلس با ریاست جمهوری تضادی ندارد؛ اگر کسی بخواهد نامزد شود باید از ۶ ماه قبل استعفا بدهد برای ریاست جمهوری چنین منعی نداریم.