ترنج

در مورد

اروپا

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۹۱۶ مطلب

  • نزدیک شدن به اروپا به هیچ وجه کافی نیست و حتی من معتقدم به جای کانال زدن، بهتر است خودمان مستقیم به دنبال جستجوی مسیر‌های دیپلماسی با ایالات متحده باشیم. ما نباید مانعی در برابر تلاش‌های خارجی در این زمینه ایجاد کنیم؛ اما باید مراقب باشیم که مبادا تبدیل به «کارتِ بازی» برخی از کشور‌هایی شویم که تجربه ثابت کرده چندان قائل به تفاهم بیشتر ایران و آمریکا نیستند.

  • در ماه‌های اخیر، اروپا با چالش‌های جدیدی از سوی دولت ترامپ مواجه شده که سیاست‌هایی تحقیرآمیز را دنبال می‌کند. این سیاست‌ها شامل کنار زدن اروپا از مذاکرات بحران اوکراین، حمایت از جریان‌های راست افراطی و تضعیف اتحاد‌های دیرینه است.

  • دونالد ترامپ با تضعیف دموکراسی‌ها، سیاست خارجی آمریکا را به مسیری متفاوت سوق داده است. او با همسویی با پوتین و «شی جین‌پینگ»، احتمال کنار گذاشتن اوکراین و تایوان را افزایش داده است. در اروپا، نگرانی‌ها درباره کاهش تعهد آمریکا به ناتو و افزایش نفوذ چین و روسیه رو به افزایش است.

  • کاغذپاره خواندن قطعنامه‌ها، عدم توانایی طرف مقابل برای حذف ایران از بازار نفت و گاز و نیاز آنان به نفت ایران، صف کشیدن کشور‌های دیگر برای کار با ما و خلاصه نشدن دنیا در چند کشور از جمله محتوای تبلیغاتی بود که مشاهده شرایط نشان می‌دهد صرفاً در حد تبلیغات نماند بلکه تبدیل به راهبرد شد. غافل از این که طرف مقابل صبور است و عجله‌ای برای به ثمر نشستن فشارهایش ندارد.

  • این مقاله سیاست خارجی ترامپ را تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که رویکرد وی به روسیه، برخلاف ظاهرش، در بسیاری از موارد ادامه همان مسیر گذشته است. ترامپ با احترام به پوتین و تلاش برای تعامل اقتصادی با روسیه، به جای رویارویی ایدئولوژیک یا اعمال تحریم‌های نمادین، به دنبال ایجاد ثبات بوده است. با این حال، این سیاست‌ها می‌توانند منجر به تضعیف اعتماد متحدان اروپایی، تقویت موضع روسیه و تهدید امنیت جهانی شوند.

  • دونالد ترامپ در نخستین ماه‌های ریاست‌جمهوری خود سیاست خارجی آمریکا را با تأکید بر توافق با روسیه، انتقاد از اوکراین و بی‌توجهی به متحدان سنتی تغییر داد. او با تمجید از پوتین و انتقاد از زلنسکی، حمایت از ناتو را کاهش داده و نفوذ آمریکا را تضعیف کرد. این رویکرد، که به گفته تحلیلگران بازگشت به ژئوپلیتیک کلاسیک است، نگرانی‌های جهانی را درباره کاهش قدرت ایالات متحده و افزایش رقابت‌های سرزمینی میان قدرت‌های بزرگ برانگیخته است.

  • کاملا مشخص است که اروپایی ها، با یک موضع خصمانه جدی با کشور ما برخورد می‌کنند و به همین دلیل هم بعید است که چنین مذاکراتی سازنده باشد و به نتیجه‌ای مثبت برای گشایش در مسائل اقتصادی کشورمان منجر شود. دقیقا روند عملکرد دوست‌های سه گانه اروپایی (تروئیکا) مخالف اهداف مذاکره است. یعنی ما در مذاکره به دنبال ایجاد تفاهم و گشایش در مباحث اقتصادی هستیم، اما طرف‌های اروپایی برعکس آن، به دنبال پیچیده‌تر کردن و افزایش تحریم‌ها و افزایش مشکلات هستند؛ بنابراین شرط اول مذاکره، حسن نیت دو جانبه است

  • در دوران ترامپ، سیاست خارجی آمریکا به دکترین معامله‌محور و فاقد قدرت نرم تبدیل شد. ترامپ منازعات را بر اساس منافع مالی و بازدهی ارزیابی می‌کند و از مفاهیم سنتی مانند «قدرت نرم» فاصله می‌گیرد. این تغییرات، متحدان امنیتی آمریکا را در موقعیتی دشوار قرار داده، جایی برای مذاکره باقی نمی‌گذارد و رهبران اروپا را در برابر انتخاب‌های سختی همچون پذیرش نظم جدید یا قدرت‌نمایی قرار می‌دهد.

  • گفت‌و‌گو‌های اخیر ترامپ و پوتین درباره جنگ اوکراین، شکاف عمیقی در روابط فراآتلانتیکی ایجاد کرده است. سیاست‌های جدید واشنگتن، از جمله بی‌اعتنایی به درخواست‌های ناتو و حمایت نظامی محدود، اتحادیه اروپا را دچار بحران کرده و تلاش‌های دیپلماتیک را تضعیف کرده است. تحریم‌های شدید علیه روسیه نتیجه معکوس داشته و رهبران اروپا بدون نقشی در مذاکرات نهایی، به بازنگری در روابط خود با آمریکا و تعریف جدیدی از نقش جهانی‌شان نیاز دارند.

  • دونالد ترامپ برای دستیابی به اهداف گسترده، از تهدید به اعمال تعرفه‌ها و زورگویی در روابط دیپلماتیک استفاده کرده است. اگرچه این رویکرد می‌تواند در کوتاه‌مدت مؤثر باشد، اما اعتماد را کاهش داده، همکاری‌های اساسی را از بین برده و اعتبار تهدیدات را در بلندمدت تضعیف می‌کند. به‌کارگیری زورگویی علیه کشور‌های بزرگ‌تر کمتر موفقیت آمیز است و هزینه‌های ناشی از آن، احتمال دستیابی به اهداف بلندمدت ایالات متحده را کاهش می‌دهد.

تبلیغات