ترنج

در مورد

لیبرالیسم

در فرارو بیشتر بخوانید

۲۹ مطلب

  • خضر شریفی

  • از حدود دهه 1970، برخلاف هوچی‌گرایی نولیبرالیسم و تاچریسم در دفاع از ارزش‌های جامعه لیبرالی و جهان سرمایه، سروکله نظریه‌پردازانی سیاسی‌ پیدا شد که نه‌تنها به نقد دیدگاه‌های خاص لیبرالی پرداختند، بلکه کل ساختار لیبرالیسم و نظریه‌های سیاسی آن را به باد انتقاد گرفتند.

  • مقاله پيش رو آخرين بخش از سلسله مقالاتي است كه تاكنون با عنوان «درباره ليبراليسم» خوانده‌ايد.

  • ليبراليسم، خاصه ليبراليسم كلاسيك، نظريه سياسي مدرنيته است. اصول موضوعه‌اش- فرد خود‌سامان با دلمشغولي‌اش به آزادي و حريم خصوصي؛ رشد ثروت و جريان پيوسته ابداع و اختراع؛ و دستگاه دولت كه براي زندگي مدني هم ضروري است و هم تهديدي هميشگي - مشخص‌ترين ويژگي‌هاي زندگي مدرن هستند و نگرش فكري‌اش نگرشي است كه تنها مي‌توانسته در جامعه پسا‌سنتي اروپاي بعد از فروپاشي مسيحيت قرون وسطايي كاملا ريشه بدواند.

  • اينجا چندان نمي‌توانم براي ارائه طرحي از پيشرفت تاريخي نهضت رهايي‌بخش بكوشم. تنها توجه خواننده را به نقاط مهمي كه در آنها به نظم كهنه تاخت و به انديشه‌هاي بنياديني كه سمت و سوي پيشروي‌اش را تعيين کرده‌‌اند، جلب مي‌كنم.

تبلیغات