ترنج
-

در مورد

دستگیری

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۸۱۸ مطلب

  • ​چهار نفر از متهمان حمله به پلیس راه یاسوج - اصفهان بازداشت شدند. ​

  • سرهنگ پیمان گودرزی اظهار کرد: در پی کسب گزارش‌های مردمی درخصوص فعالیت شرکت هرمی و رفت و آمد جوانان شهرستانی به منزلی در یکی از مناطق شهرستان کرج، موضوع در دستور ماموران کلانتری ۱۶ حصارک قرار گرفت.

  • فرمانده مرزبانی سیستان و بلوچستان، گفت: مأموران طی یک عملیات، توقیف ۲ فروند شناور لنج، مقدار ۵۸ هزار لیتر سوخت قاچاق را کشف کنند.

  • «چندین بلاگر که با زیر پا گذاشتن موازین قانونی و اخلاقی، اقدام به تهیه کلیپ‌های ناهنجار و خلاف عفت عمومی کرده بودند، با دستور دادستان مرکز استان شناسایی و دستگیر شدند.  ضمن تشکیل پرونده قضایی صفحات و کانال‌های مجازی این افراد نیز طی دستور صادره، مسدود شده است.»

  • متهم در بازجویی اعتراف کرد که برای یک مهمانی شبانه به این خانه دعوت شده بود که از حواس‌پرتی صاحبخانه سوءاستفاده کرده و وارد اتاق خواب شده و توانسته مقداری طلا و وجه نقد سرقت کند

  • تحقیقات نشان می‌داد که مدارک او هنگام آزاد شدن نیز به دقت بررسی نشده بود. بدین ترتیب تحقیقات گسترده‌ای برای پیدا کردن مخفیگاه او آغاز شد و بعد از ۲ هفته، پلیس متوجه شد که او در خانه‌ای در ایالت فلوریدا مخفی شده است. بدین ترتیب او توسط گروه ویژه تعقیب فراریان دستگیر شد.  

  • اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ روز شنبه ۲۳ فروردین از دستگیری متجاوزی خبر داد که به ۲۲ زن به بهانه اشتغال به کار، تجاوز کرده بود. اواخر بهمن ماه ۱۴۰۳، پرونده‌ای با موضوع سرقت همراه با آزار و اذیت جنسی از شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک تهران به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شده بود. تصاویر متهم با دستور قضایی منتشر شده است.

  • زن جوان که مدعی بود همسایه‌اش روی او اسید ریخته، وقتی در تحقیقات پلیسی دستش رو شد، اعتراف کرد با ریختن محلول لوله بازکن روی خودش، قصد داشته برای زن همسایه پاپوش درست کند.

  • باند بین‌المللی قاچاق اعضای بدن انسان که با تطمیع افراد نیازمند آنها را از دیگر کشور‌ها به صورت غیر قانونی به ایران آورده و اعضای بدنشان را می‌فروختند با شکایت خانواده یکی از این افراد لو رفت.

  • «من عاشق همسرم بودم و خیلی دوستش داشتم. هرچند این اواخر دچار اختلافاتی با یکدیگر شده بودیم، اما من زندگی‌مان را دوست داشتم. او همیشه مرا تحقیر می‌کرد. به میوه خریدنم، لوازم خانه خریدن و کارکردنم ایراد می‌گرفت و سرزنشم می‌کرد، اما برای من همه‌چیز از روز سیزدهم فروردین شروع شد، چون غرور من در جمع خانوادگی شکسته شد.»

تبلیغات