نیامدن مردم تلنگری برای حاکمیت نمیشود.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۷ مطلب
نیامدن مردم تلنگری برای حاکمیت نمیشود.
حرف این است که یک راهی باز شود که مردم به حقوقشان برسند، یک ثبات اقتصادی ایجاد شود...، ولی هیچکس حرکت نمیکند و وقتی حرکتی نمیشود یا اتفاق نمیافتد، شما به مجرد اینکه از ادبیات اصلاحطلبانه و مسالمتآمیز حمایت میکنید، خب متهم میشوید که تو هم رفتی دنبال تثبیت این نظام و تو هم داری از استمرار نظام حمایت میکنی و... یعنی حتی کار را برای ماها هم در این وضعیت دشوار کردند.
مردم و طبقه متوسط طی دهههای اخیر بارها پالس ارسال کردهاند که جامعه به وضع خطرناکی رسیده است. طبقه متوسط هنوز هم معتقد است که باید از مسیر رفتارهای مدنی حرکت و از رفتارهای رادیکال و انقلابی دوری کند. طبقه متوسط، چون قبلا مسیر انقلاب را یک بار طی کرده، دیگر به راحتی به آن تن نمیدهد. در ایران یک لایه از طبقه متوسط اقتصادی و یک لایه فرهنگی و اجتماعی است. طبقه متوسط احساس میکند دهههاست در حال هزینه دادن و مشارکت کردن است، اما دستاوردی کسب نکرده است.
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: وجود عناصر تندرو که گاهی خود را کاتولیکتر از پاپ میدانند و حتی خود را از خداوند باریتعالی هم در ارتباط با مسائل الهی و دینی محقتر و آگاهتر میدانند، مهمترین دلیل تحقق نیافتن حکمرانی خوب در این عرصه است. این عناصر در هر برههای دست به اقداماتی میزنند که جامعه را تحریک میکند و با تحریک مردم، حکمرانی را با چالش روبهرو میکنند
ابراهیم اصغرزاده گفت: نمیشود که همه تقصیرها را فقط به گردن دولت در سایه انداخت. اصلاحطلبان محافظهکار تشخیص نمیدادند که سهم بزرگتر این بنبست محصول امتناع و مقاومت جریان مقابل در برابر هرگونه اصلاحی است؛ و تشخیص نمیدادند که اصلاح ناقص بدتر از بیاصلاحی است.
اگر جامعه را تشنه اندیشهورزی و کنشگری کردید، آماده باشید که توده به هر سرابی دل ببندد و به هر سرایی پای نهد. در این روزهای دامنگستری رسانههای اجتماعی همین حکایت است که تکرار میشود.
استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت: مادامی که ایرانیها برای یک دیگر جا باز نکنند، با فکرهای گوناگون، طبیعی برخورد نکنند و اِلیت نسازند، هم چنان در فراز و نشیبهای تاریخی مُعلق خواهند بود.
برای یک کشور و نظام بدترین پدیده آن است که مردم حسرت شرایط دیگر کشورها و زندگی مردم آن را در دل داشته باشند. انکار این امر و اینکه برخی مسئولان با لحن محکم بگویند «خیر چنین نیست و مردم حسرت به دیگر کشورها و مردمشان را در دل ندارند»، مسئلهای را حل نمیکند و بر مسئله میافزاید.
عباس آخوندی گفت: با چند حاکمیت و چند دولت که در آن واحد فرمان میرانند، نمیتوان به یک نتیجه متمرکز و ملموس رسید. در چنین وضعیتی این دولتها مسالهشان تثبیت وضعیت خودشان است. از اینرو، مساله ایران و توسعه ایران اساساً در دستور قرار نمیگیرد. هر دولتی، حرفهای خودش را میزند. مخصوصاً این مجلس جدید که به تنها چیزی که فکر نمیکند توسعه ایران است.
عباس عبدی نوشت: چرا از یکدستی احتمالی با آمدن آقای رییسی استقبال میکنم؟ چون در عمل ما نهتنها دو دولت داشتیم، بلکه نهادهای مکمل دولت نیز در تقابل با آن بودند. وضعیت مجلس، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، دستگاه قضایی، دستگاههای اطلاعاتی و نظامی، حتی نیروهای غیررسمی همه و همه در تقابل با دولت بودند.