ترنج

در مورد

مصدق

در فرارو بیشتر بخوانید

۱۱۲ مطلب

  • سال‌های بعد ازکودتا که دکتر مصدق در زندان بود، دکتر غلامحسین مصدق که برای شرکت درکنگره پزشکی به لندن می‌رود، او را به طور تصادفی در خیابان می‌بیند. مک‌نیر از زندانی شدن مصدق اظهار تاسف می‌کند و به او سلام رسانده و می‌گوید: «او از مردان بزرگ تاریخ است، به ایران خدمت کرد، باید مجسمه‌اش را از طلا بسازند...»

  • ‏٦٥‌سال پیش در چنین روزی، برابر ٦ اسفند ١٣٣٢ خورشیدی، دکتر حسین فاطمی، وزیرامور خارجه دولت دکتر محمد ‏مصدق که پس از کودتای ٢٨ مرداد در خفا می‌زیست، دستگیر شد. دکتر فاطمی را شاید بتوان وفادارترین یار رهبر نهضت ‏ملی شدن صنعت نفت ایران یعنی دکتر مصدق دانست، چه آن‌که مصدق نیز با صحه گذاشتن بر این تصور، قدمی ‏فراتر گذاشته و دکتر فاطمی را پیشنهاد دهنده ملی شدن صنعت نفت ایران معرفی کرد.

  • این مذاکرات و دیدار‌های بین مصدق و هندرسون تا مرداد سال بعد، یعنی زمان کودتا، ادامه داشت. هندرسون هرچه بیشتر از مصدق ناامید می‌شد، نقشه کودتا قوت بیشتری می‌گرفت؛ تا‌جایی‌که ۲۷ مرداد را این‌طور روایت کرده است: «صحبت من با مصدق امشب یک ساعت طول کشید.

  • در نگاه دکتر مصدق، هدف فقط به ملی‌شدن صنعت نفت محدود نبود، بلکه او تلاش می‌کرد تا به‌طور کامل به سلطه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی انگلستان بر کشور ایران پایان بدهد. علاوه‌بر‌این، دولت وقت با اتخاذ سیاست‌های راهبردی سعی می‌کرد که مردم را حاکم بر سرنوشت خود کند. چنین راهبردی باعث شد که نهضت ملی ایران از پشتوانه مردمی مؤثری بهره‌مند شود و شخص دکتر مصدق نیز توانست با جامعه ارتباط بسیار خوبی برقرار کند.

  • وزیر وقت اقتصاد گفته بود که اگر لازم شود نرخ دلار را تا ۵۰ ریال نیز کاهش خواهد داد و به کسانی که به خرید و فروش ارز اشتغال می‌ورزند هشدار داد که طبق مقررات قانون ارز و قانون قاچاق تحت تعقیب جزایی قرار خواهند گرفت و همچنین اعلام کرد موسساتی که به خرید و فروش ارز اشتغال دارند از طرف دولت تعطیل می‌شوند؛ بنابراین طبق تصویب نامه نرخ دلار از ۱۳۰ دلار به ۱۰۰ ریال و نرخ لیره را از ۲۸۰ ریال به ۲۳۰ ریال رسید و ثابت شد. هدف از این تصویب نامه این بود که تعادل ارزی برقرار شود و از سوءاستفاده دلالان و…

  • حالا چند ماهی است که نام نخست‌وزیر ایران در فاصله سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲، روی تابلوی خیابانی به طول ٨٥٠ متر ثبت شده که برای خیلی‌ها هنوز آشنا نیست. حالا بعد از سال‌ها، بالاخره نام مصدق، رهبر نهضت ملی‌شدن صنعت نفت بر پیشانی یکی از خیابان‌های بلوار میرداماد نشسته و مردم باید به نام جدید عادت کنند و بگویند: «نفت سابق، مصدق جدید.»

  • اگر روشنفکران و مذهبیون به معنای سنتی این دو مفهوم بر سر همه اختلافات خود به توافق برسند ظاهرا بر سر بعضی حواشی کودتای ۲۸ مرداد چالش جدی خواهند داشت. مصدق و کاشانی دوگانه‌ای است که بعد از گذشت ۶۵ سال نه تنها حتی با تلاش بعضی گروه‌ها مبنی بر آنکه این دو گانه ساختگی است کمرنگ نشده است، بلکه اتفاقا با گذشت زمان نزاع طرفداران این دو رهبر جنبش ملی شدن صنعت نفت با یکدیگر بیشتر و بیشتر می‌شود.

  • این استاد دانشگاه به تندی درباره دیدگاه رنانی نوشت: «افرادی مانند رنانی در اشاعه هیستری مصدق‌ستیزی پرده‌های رودربایستی را کنار می‌زنند و به عیان و آشکار از نفی کودتا و «بازگشت پادشاه» به قدرت سخن می‌گویند یعنی، اگر هم کودتایی در کار بوده، کودتای مصدق بر علیه شاه بوده است.» او تاکید کرد که " افرادی مانند رنانی حقیقت را وارونه می‌کنند و ضمن نفی کودتا، گرایش آمریکاستیزی را هم به گردن جنبش ملی شدن صنعت نفت می‌اندازند. "

  • ابوالحسن ابتهاج که هیچ سنخیتی با مصدق نداشت، با شعار «شکستن دور باطل فقر به کمک برنامه‌ریزی متمرکز» و با تأکید بر نقش دولت به‌عنوان موتور اصلی رشد، کار خود را از ١٣٣٣ به بعد پی‌گرفت. درحالی‌که در شرایط مالی دشوار در دهه ١٣٤٠، بزرگانی مانند سمیعی، عالیخانی، یگانه، اصفیا و... تحولی عمدتا خارج از مدار اقتصاد دولتی به‌وجود آوردند، این پهلوی دوم بود که در پی افزایش عظیم درآمد نفت در ١٣٥٢، همه رشته‌های آن بزرگان را پنبه کرد و کشور را به مدار اقتصاد دولتی برگرداند.