آنقدر روز را در کنار زنبورها شب کردهاند که حتی از صدای بال زدنشان میفهمند که آنها عصبانیند یا به فکر کار؛ آنها میگویند هر آدمی نمیتواند زنبوردار باشد و زنبور هم هرکسی را قبول نمیکند؛ اگر نخواهد، میپرد و برای همیشه میرود اما در گرما و خشکی این سالها فعلا ماندهاند و عسل میسازند.