ترنج

در مورد

طلاق

در فرارو بیشتر بخوانید

۸۲۱ مطلب

  • زن ۴۵ ساله گفت: بعد از مرگ «جعفر» من بخشی از منزلم را به نام «سیروس» سند زدم تا برای آینده اش سرمایه‌ای داشته باشد و همواره به فرزندانم تاکید می‌کردم که باید به حرف برادر بزرگ ترشان گوش کنند! با همه این محبت‌ها، اما او به هر بهانه‌ای به من ناسزا می‌گوید و گاهی نیز از سر غرور جوانی مشت و لگدهایش را نثارم می‌کند!

  • به‌تازگی خانم «تانیا آپاکو کائول»، وکیل معروف خانواده فهرستی از دلایل عجیب و غریب برخی از زوج‌هایی که برای طلاق مطرح کرده‌اند در اینستاگرام به اشتراک گذاشته است.

  • نسبت ازدواج به طلاق در ۲۰ سال گذشته از ۱۲ به یک به کمتر از ۳ به یک رسیده است.

  • مدیرکل دفتر مشاوره و امور روانشناختی معاونت سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، گفت: مهارت‌های ناکافی زوجین در برقراری تعامل مناسب با همسر و عدم آگاهی از مهارت‌های حل تعارض، از عمده مشکلات زوجین محسوب می‌شود.

  • بابک گفت: حاج آقا من دیگر از دست این زن و رفتارهایش خسته شده‌ام. مدام باید بابت گناه نکرده مجازات شوم. او بیماری روحی دارد. توهم دارد و فکر می‌کند من به او خیانت می‌کنم. هنوز یک سال نشده که ازدواج کرده‌ایم اما جانم را به لبم رسانده است.

  • زن جوانی که به همسر خود شک کرده بود که احتمالا به او خیانت می‌کند درخواست طلاق داد.

  • روناک یونسی از همسرش بعد از گذشت ۱۲ سال و با وجود دو فرزند طلاق گرفت.

  • مدارک مورد نیاز برای پاک کردن نام همسر از شناسنامه در حالات مختلف، متفاوت است. درواقع مدارک مورد نیاز برای پاک کردن نام همسر از شناسنامه در هر حالت، از زمانی که رابطه زناشویی شکل نگرفته باشد، تا طلاق بعد از ازدواج شرعی و زمانی که همسر فوت کرده باشد، متفاوت است.

  • به گفته گلرخی، اگر عشق به معنای واقعی کلمه حاکم بر رابطه باشد، هر اتفاقی در دل یک رابطه‌ی عاشقانه می‌تواند عشق را افزایش دهد. کسی که عاشق واقعی است، همان‌طور که قبل از بیماری همسرش عاشقانه با او به تفریح و مسافرت می‌رفت، حالا که بیمار شده عاشقانه از او مراقبت می‌کند. برعکس، اگر یک رابطه فاقد رابطه عاطفی با پشتوانه باشد، طبیعتاً هر موضوعی می‌تواند باعث شکننده شدن رابطه شود.

  • مهتاب به یکباره حرف سامان را قطع کرد و با صدای بلند گفت: برای کسی که بگو و بخند می‌کند و روابط اجتماعی خوبی دارد، اسم نمی‌گذارند. آقای قاضی به همسر من می‌گویند سامان دلقک! اصلاً وقتی حرف می‌زند کسی جلودارش نیست، اطرافیان به او می‌خندند و خودش از این اتفاق خوشحال می‌شود. من دیگر نمی‌توانم این رفتار‌ها و برخورد‌ها را تحمل کنم و طلاق می‌خواهم.