سادهترین شکل وقوع طلاق هنگامی است که زن و شوهر برای طلاق با هم توافق کرده باشند و دیگر تمایلی به ادامه زندگی مشترک نداشته باشند. این طلاق را در اصطلاح طلاق توافقی مینامند.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۸۶۹ مطلب
سادهترین شکل وقوع طلاق هنگامی است که زن و شوهر برای طلاق با هم توافق کرده باشند و دیگر تمایلی به ادامه زندگی مشترک نداشته باشند. این طلاق را در اصطلاح طلاق توافقی مینامند.
با وجود این من عاشق او بودم و حتی لباسهای کهنه خواهرش را میپوشیدم تا این که در همان ماه اول ازدواج باردار شدم، اما هنوز یک ماه بیشتر از ازدواجمان سپری نشده بود که همسرم مقابلم ایستاد و گفت: فقط به خاطر کل کل با دوست دختر قبلی ام که میگفت: تو دختر خوشگلی هستی و به ارتباط خیابانی فکر نمیکنی! با تو دوست شدم تا به او ثابت کنم که من هر چیزی را بخواهم به دست میآورم!
ادل و همسرش ضمن اعلام خبر جدایی شان، تعهد خود را نسبت به بزرگ کردن تنها فرزندشان اعلام کردند.
در تحقیقات پلیسی مشخص شد که پدر زوجه برای رفع مشکلات خانوادگی اقدام به دعوت از داماد و خانوادهاش میکند تا با حضور اعضای خانواده مشکلات زوجین در راستای جدایی از یکدیگر رفع شود که با شدت گرفتن اختلاف و درگیری بیشتر، پدر زوجه اقدام به تیر اندازی با دو قبضه سلاح گرم که در منزلش بود، کرده است.
بیتا دختری است که ۲۶ بهار زندگی را تجربه کرده و تاکنون ازدواج نکرده است و البته به گفته خودش میلی هم به ازدواج ندارد. او میگوید: برای این که بتونی ازدواج کنی باید فردی را پیدا کنی که از هر نظر با عقاید و خواستههایت مچ باشه و هماهنگ. یعنی باید دختر و پسر اخلاق شبیه به هم داشته باشند و از موضوعات مشترکی لذت ببرند.
حالا هنرپیشه ۴۳ ساله فقط آنجلینا جولی است و گذرنامه او هم به این نام و نام فامیل است.
ما حتی در مساله رابطه متعهدانه بلند مدت هم دچار مشکل هستیم. دیگر، مساله فقط ازدواج و تشکیل خانواده و ثبت رخداد ازدواج نیست. ما حتی در رابطه دوستی که ۲ سال، پایدار باشد دچار چالش هستیم. نسل جدید هر چقدر در جذب طرف مقابل، آراستگی، قدرت فیزیکی و بدنسازی ماهر شدند در نگهداری رابطهها ناموفق و عقیم هستند.
چند دقیقه بعد حامد نگاهی به قاضی کرد، به همسرش نزدیکتر شد و دست او را گرفت و بوسید. همانجا زیرچشمی نگاهش کرد و گفت: «سپیده جان دوستت دارم... فقط یک بار دیگر فرصت بده تا جبران کنم.» سپیده بغض کرده بود، اما به روی خودش نیاورد و گفت: «باشه. پس زودتر بریم برای خرید سال نو.»
«فرشید» صبح با عجله خانه را ترک کرده بود و گوشیاش را روی میز آرایش «شیلا» در اتاق خواب جا گذاشته بود. عقربهها، ساعت 11 را نشان میداد و «ساسان» مثل هر روز میهمان همسر و فرزند او بود. «تینا» در گوشه اتاق با اسباب بازیهای جدیدش سرگرم بود و «شیلا» و «ساسان» نیز به اتاق رفته بودند که «فرشید» وارد خانه شد....
همسرم همواره با لجبازیهای غرورآمیز خود به اختلافات مان دامن میزد به طوری که یک روز هنگام مشاجره و درگیری، دست او را شکستم که در نهایت با شکایت همسرم به پرداخت ۲۰ میلیون تومان دیه محکوم شدم.