ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۰۸۰۴

کمالوندی: باید از مسیر حقوقی برای حل مشکلات با آژانس پیش رویم

کمالوندی: باید از مسیر حقوقی برای حل مشکلات با آژانس پیش رویم

سخنگو و معاون امور بین‌الملل، حقوقی و مجلس سازمان انرژی اتمی گفت: درباره تاسیسات آسیب‌دیده، باید ابتدا به یک تفاهم و توافق برسیم. این امر نیازمند مذاکره است و ظرفیت خود پادمان نیز چنین امکان را می‌دهد. پیش‌بینی اصلاح موافقت‌نامه نیز وجود دارد؛ هرچند مسیر آن حقوقی است و باید هم در ایران از مسیر مجلس طی شود.

پرونده هسته‌ای ایران از همان ابتدای تشکیل، به یکی از کانون‌های تصمیمات، اقدامات و نگاه‌های سیاسی و غیرفنی تبدیل شد. این روند در چند دهه گذشته شرایط بغرنجی را هم برای کشور و هم نهادهای ناظر بر فعالیت‌های هسته‌ای ایجاد کرده است.

به گزارش ایرنا، ایران در تمام سال‌هایی که در معرض انواع تهدید و قطعنامه تا تحریم و بمباران قرار داشت؛ تلاش کرد تا به جامعه جهانی ثابت کند که برنامه هسته‌ای خود را هرگز در مسیر نظامی شدن و تولید سلاح اتمی نبرده و نخواهد برد.

اما به انرژی هسته‌ای به عنوان یکی از مهمترین مسیرهای تامین نیازهای متنوع خود مانند هر کشور دیگری نیاز دارد و چون توان تامین این نیازها را از آن مسیر خود و به اتکای توان داخلی به دست آورده، تسلیم زیاده‌خواهی‌ها و خودخواهی‌های کشورهای غربی نخواهد شد.

شش ماه پس از بمباران تاسیاست هسته‌ای ایران از سوی آمریکا و رژیم اسرائیل با «بهروز کمالوندی» سخنگو و معاون امور بین‌الملل، حقوقی و مجلس سازمان انرژی اتمی درباره تازه‌ترین اقدامات و فعالیت‌های سازمان انرژی اتمی از یک سو و آخرین تحولات پرونده هسته‌ای ایران از سوی دیگر به گفت‌وگو پرداختیم. 

گستره کاربرد فناوری و صنعت هسته‌ای بسیار وسیع است و از نظر اقتصادی ارزش افزوده بالایی ایجاد می‌کند

سازمان در رابطه با تامین نیازهای کشور، به‌ویژه در حوزه انرژی و به‌طور خاص حوزه برق، مسئولیت‌هایی بر عهده دارد. همان‌گونه که مستحضرید، یکی از وظایف مهم سازمان، تامین بخشی از نیازهای کشور از طریق نیروگاه‌های هسته‌ای است. ابتدا در این زمینه توضیح بفرمایید که سازمان چه اقداماتی انجام داده و چه برنامه‌هایی با توجه به شرایط نسبتاً دشوار برقی کشور در دستور کار دارد. 

سوال بسیار خوبی مطرح کردید. صنعت هسته‌ای صنعتی است که در تمامی شئون زندگی ما، چه به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، نقش دارد و حضور آن محسوس است. برای مثال، حوزه پزشکی هسته‌ای عمدتاً به مسائل تشخیصی، درمانی، تسکینی و تولید رادیوداروها مربوط می‌شود که برای همگان شناخته‌شده است. اما اگر بخواهیم همه جنبه‌های مرتبط با صنعت هسته‌ای را بررسی کنیم، معمولاً آن را در جهان به دو بخش مسائل «انرژی» و «غیرانرژی» تقسیم می‌کنند. 

در بخش انرژی، موضوع اصلی به راکتورهای هسته‌ای و تولید برق اتمی بازمی‌گردد که امروز در جهان اهمیت بسیار زیادی یافته است. برای نمونه، ایالات متحده که بیشترین تعداد نیروگاه هسته‌ای را دارد (حدود ۱۰۰ نیروگاه) تصمیم گرفته این تعداد را به حدود ۴۰۰ نیروگاه افزایش دهد؛ یعنی تقریباً چهار برابر. در واقع، اکثر کشورهای جهان به‌دنبال افزایش ظرفیت نیروگاه‌های اتمی هستند. افزون بر این، موضوع نیروگاه‌های کوچک نیز مطرح است که به دلایل مختلف از جمله مسائل ایمنی، فنی، حقوقی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته و سبب شده جهان با شتاب به این سمت حرکت کند. 

اهمیت انرژی هسته‌ای از آن جهت است که برق تولیدی آن سازگاری بسیار بالایی با محیط زیست دارد. یکی از اهداف کنوانسیون پاریس آن است که تا سال ۲۰۵۰ میزان انتشار کربن به صفر برسد و تولید انرژی به‌گونه‌ای باشد که آلایندگی نداشته باشد. درست است که در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر مانند خورشید و باد منابع قابل‌توجهی وجود دارد؛ اما این منابع «بار پایه» محسوب نمی‌شوند و نمی‌توان همواره به آن‌ها اعتماد و اتکا کرد، زیرا در نبود خورشید یا باد، تولید برق نیز متوقف می‌شود اما انرژی هسته‌ای این‌گونه نیست و به‌صورت پایدار در تمام زمان‌ها قابل تامین است. 

بنابراین کشوری مانند ایران، که ظرفیت بسیار خوبی در حوزه هسته‌ای دارد، در شرایطی که جهان به‌صورت شتابان در حال افزایش ظرفیت نیروگاه‌های هسته‌ای خود است، باید در این مسیر پیشرو باشد. سه مدل شناخته‌شده در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وجود دارد که نرم‌افزارهایی هستند و با وارد کردن داده‌ها، میزان موردنیاز برق هسته‌ای کشور را محاسبه می‌کنند. این سه مدل شامل Message، WASP و Leap هستند.

بر اساس ارزیابی ما، یکی از مدل‌ها عدد ۸ درصد، دیگری ۱۰ درصد و مدل سوم ۱۲ درصد را پیشنهاد می‌دهد. میانگین این اعداد نشان می‌دهد که سهم برق هسته‌ای در کشور باید حدود ۱۰ درصد باشد. این میزان کمک می‌کند تا امنیت انرژی کشور تقویت شود و برق مطمئن و پایدار بدون خاموشی تامین گردد. همچنین سبد انرژی کشور به گونه‌ای متنوع شود که مشکل ناترازی برق، که اکنون وجود دارد رفع شود. 

به بیان دیگر، اگر ظرفیت اسمی نیروگاه‌های کشور حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار مگاوات باشد، مفهوم آن این است که درحال‌حاضر باید بین ۸ هزار تا ۱۰ هزار مگاوات برق اتمی در اختیار داشته باشیم؛ در حالی که تنها حدود هزار مگاوات داریم و نزدیک به ۹ هزار مگاوات عقب‌افتادگی وجود دارد که باید جبران شود. این موضوع در برنامه ۲۰ساله پیش‌بینی شده است تا به ظرفیت ۲۰ هزار مگاوات برسیم. 

سازمان انرژی اتمی در حوزه کشاورزی و تولید محصولات دارویی هم اقدامات و برنامه‌های گسترده‌ای را برنامه ریزی کرده است، درباره اهداف این برنامه‌ها و تازه‌ترین اقدامات در این حوزه بفرمایید. 

در حوزه غیرانرژی، سه بخش اصلی وجود دارد؛ نخست حوزه سلامت انسان که شامل پزشکی هسته‌ای است و همگان با آن آشنا هستند و بارها از رادیوداروها برای تشخیص و درمان استفاده کرده‌اند. دوم حوزه کشاورزی است که از مرحله تولید بذر آغاز می‌شود و امکان اصلاح بذر را فراهم می‌آورد. به‌ویژه اینکه کشور ما در منطقه‌ای خشک قرار دارد و نیازمند ایجاد سازگاری در برابر خشکسالی است. طبیعت به‌گونه‌ای از سوی خدا طراحی شده که این سازگاری در بلندمدت و طی ده‌ها یا حتی صدها سال اتفاق می‌افتد؛ یعنی ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا یک بذر خود را با شرایط محیطی تطبیق دهد. این پدیده را جهش نسلی می‌نامند.

ما می‌توانیم از مسیر فناوری هسته‌ای این روند طولانی را در مدت چند ماه انجام دهیم؛ یعنی بذری تولید کنیم که گویی پیام‌های محیطی به آن رسیده و آگاه است که با کمبود آب مواجه است و باید برای چنین شرایطی آماده باشد. 

برای نمونه، در حال حاضر بذر برنج «کیان» را داریم که پیش‌تر حدود ۲ تن در هر هکتار برداشت می‌شد و اکنون به بیش از ۸ تن رسیده است؛ یعنی چهار برابر افزایش یافته و دارای مقاومت بالا در برابر کم‌آبی است. در مرحله‌ای جلوتر و در دوره رشد محصول، مانند خرماهای جنوب، آفت‌هایی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را نه از طریق کود و سموم شیمیایی، بلکه از مسیر پرتودهی هسته‌ای از بین برد؛ بدون اینکه برای انسان یا محصول خطری ایجاد کند. استفاده از آفت‌کش‌های شیمیایی موجب باقی‌ماندن مواد مضر در محصول و ایجاد مشکلات سلامت برای انسان می‌شود، اما روش پرتودهی چنین عوارضی ندارد. 

همچنین بعد از برداشت محصول نیز می‌توان از این فناوری بهره‌برداری کرد. برای مثال، «کرم گلوگاه انار» آفتی است که حدود یک‌سوم محصول را از بین می‌برد، اما با روش‌های هسته‌ای می‌توان آن را کنترل کرد. یا سم «آفلاتوکسین» که در پسته‌های رفسنجان مشکل‌آفرین است، از طریق پرتودهی برطرف می‌شود. در حوزه انبارمانی محصولات نیز، پرتودهی موجب افزایش مدت نگهداری و کاهش فساد آن‌ها می‌شود. اکنون هدررفت محصولات کشاورزی کشور کم نیست؛ با تولید سالانه حدود ۱۴۰ میلیون تن محصول، بین ۲۰ تا ۳۰ درصد آن در فرآیندهای مختلف از بین می‌رود. این روش‌های هسته‌ای می‌تواند این خسارت را به‌طور قابل‌توجهی کاهش دهد. 

سازمان انرژی اتمی سال‌هاست نقش مهمی در تامین بخشی از سلامت مردم با تولید رادیوداروها برعهده گرفته است، درباره این نقش و برنامه‌هایی که سازمان برای افزایش توان کشور در این زمینه در نظر دارد، بفرمایید؟ 

اکنون وضعیت کشور در این حوزه بسیار مطلوب است و حدود ۷۳ نوع رادیودارو تولید می‌کنیم که ۵ یا ۶ مورد از آن‌ها به‌طور کامل تولید ملی است و در درمان سرطان‌ها بسیار موثر بوده‌اند. همان‌گونه که می‌دانید، کشور با یک پیک سرطان مواجه است و در حال حاضر حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار بیمار سرطانی داریم. این بیماران نیازمند بهره‌گیری از روش‌های پرتویی و پرتودهی هستند که به‌صورت مستقل یا در ترکیب با درمان‌های شیمیایی می‌تواند نتایج موثری ایجاد کند. 

در حوزه صنعت نیز تقریباً صنعتی وجود ندارد که به تجهیزات هسته‌ای نیاز نداشته باشد. از صنایع ذوب‌آهن و پتروشیمی گرفته تا پالایشگاه و حتی صنعت سیمان، همگی به تجهیزات تشخیصی مانند اندازه‌گیری حرارت، چگالی‌سنجی و سطح‌سنجی نیاز دارند که با ابزارهای معمولی قابل انجام نیست و با تجهیزات موسوم به «چشم‌های هسته‌ای» امکان‌پذیر است. برای مثال، اندازه‌گیری دقیق دمای کوره‌ای با حرارت ۲۰۰۰ درجه از این طریق انجام می‌شود. همچنین در حوزه تشخیص وضعیت آب‌های زیرزمینی، عمق سفره‌ها و روش‌های مشابه، فناوری هسته‌ای کاربرد گسترده‌ای دارد. 

در محیط زیست نیز مسائل مهمی مانند میکروپلاستیک‌ها مطرح است. اقیانوس‌ها به دلیل ورود حجم بالای پلاستیک دچار آلودگی شده‌اند و ذرات خردشده آن‌ها به‌صورت مولکولی وارد تغذیه آبزیان می‌شود و در نهایت برای سلامت انسان مشکل ایجاد می‌کند. اکنون در سطح جهانی از روش‌های هسته‌ای برای مقابله با این مشکل استفاده می‌شود و نتایج آن موثر بوده است. در حوزه‌های دیگر نیز کاربردهای گسترده‌ای وجود دارد؛ برای مثال در بخش نظامی؛ البته نه سلاح هسته‌ای، بلکه در حوزه توان دفاعی. نمونه آن زیردریایی‌هایی است که با سوخت هسته‌ای کار می‌کنند و ماندگاری طولانی‌مدت در زیر آب دارند. هرچه غنای سوخت اتمی بالاتر باشد، مدت‌زمان نیاز به تعویض آن کمتر می‌شود. اکنون کشورهای فرانسه و آمریکا زیردریایی‌هایی دارند که سوخت آن‌ها هر ۳۰ تا ۴۰ سال یک‌بار تعویض می‌شود. 

به‌طور کلی، گستره کاربرد فناوری و صنعت هسته‌ای بسیار وسیع است و از نظر اقتصادی ارزش افزوده بالایی ایجاد می‌کند و در سایر حوزه‌ها نیز نقش‌آفرینی مهمی دارد. این موضوع کمک‌کننده است. در کنار دو فناوری دیگر یعنی فناوری کوانتوم و هوش مصنوعی، این سه حوزه آینده جهان را رقم می‌زنند. اگرچه فناوری هسته‌ای از ۸۰ سال پیش مطرح بوده، اما همچنان در افق بلندمدت نیز بسیار مهم است.

مزیت اصلی ما در این حوزه، دانش و تخصص نیروی انسانی و تجربه ارزشمندی است که طی سال‌های اخیر کسب کرده‌ایم. متاسفانه همین نقطه‌ای است که دشمنان نمی‌پسندند؛ یعنی ایران قدرتمند، چه در حوزه هسته‌ای، چه اتمی، چه موشکی و سایر حوزه‌های راهبردی، مورد پذیرش آنان نیست. با این حال، باید توجه داشت که صنعت هسته‌ای را نباید تنها از زاویه دید سازمان انرژی اتمی دید؛ بلکه باید از منظر مردم نیز به آن نگریست، زیرا این صنعت ظرفیت مهم و ضروری برای کشور است. 

می‌خواهیم همکاری کنیم اما رویکرد سیاسی آژانس شرایط را پیچیده کرده است

با توجه به فرمایشات شما و اشاره‌ای که به مردم داشتید، باید گفت صنعت هسته‌ای بسیار بزرگ، گسترده و نیازمند کشور است. ازاین‌رو، آینده این صنعت – با توجه به اتفاقات ماه‌های اخیر – یکی از دغدغه‌های جامعه محسوب می‌شود. شاید یکی از مهم‌ترین مسائلی که اکنون سازمان انرژی اتمی با آن مواجه است، موضوع نحوه تعامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌عنوان نهاد ناظر فعالیت‌هاست. پس از اتفاقاتی که رخ داد، از جمله بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران، طبیعتاً نیاز به تدوین چهارچوب و «مدالیته‌ای» برای تداوم همکاری‌ها وجود دارد. این چهارچوب نیازمند مجموعه‌ای از پارامترهای سیاسی، فنی و حقوقی است. از دیدگاه سازمان انرژی اتمی، این متغیرهای تأثیرگذار بر چهارچوب همکاری چه مواردی خواهند بود و چه خطوط قرمزی وجود دارد؟ 

واقعیت موجود در صحنه بین‌المللی و در حوزه صنعت هسته‌ای و حتی موضوعات حقوق بشری و اقتصادی این است که استانداردهای دوگانه‌ای در برخورد وجود دارد؛ به این معنا که قوانین برای برخی کشورها مباح و مجاز است و برای برخی دیگر ممنوع. این رویه صحیح نیست. جامعه بین‌المللی از سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ مباحثی را مطرح کرد و به این نتیجه رسید که برای بهره‌مندی همه کشورها از فناوری هسته‌ای که با زندگی انسان و حوزه‌های مختلف علمی، صنعتی و پزشکی مرتبط است؛ باید سازوکاری مشخص طراحی شود. در آن زمان، «معاهده‌عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای» یا NPT ارائه شد و کشورها به آن پیوستند. کشور ما نیز چهار سال بعد یعنی سال ۱۹۷۴به این معاهده ملحق شد، درحالی‌که حتی پیش از آن نیز عضو فعال جامعه بین‌المللی در حوزه هسته‌ای بودیم. 

حدود ۵۱ سال است که ما به این معاهده پیوسته‌ایم؛ با این امید که با پذیرش تعهداتی از جمله‌عدم پیگیری سلاح هسته‌ای، فراهم‌کردن امکان بازرسی و نظارت و ایجاد شفافیت لازم، بتوانیم از ظرفیت‌های این صنعت استفاده کنیم. این موضوع فقط مربوط به کشور ما نیست و شامل تمام کشورهای عضو می‌شود. ماده ۴ این معاهده تصریح می‌کند که کشورها مادامی که این محدودیت‌ها و تعهدات را پذیرفته باشند، می‌توانند از حقوق خود در حوزه هسته‌ای بهره‌مند شوند؛ از جمله حق تحقیق و توسعه و فعالیت در چرخه سوخت که غنی‌سازی یکی از بخش‌های آن است. 

ما این محدودیت‌ها را پذیرفتیم با این امید که بتوانیم در چارچوب آن از حقوق قانونی خود بهره‌مند شویم. اما متأسفانه قدرت‌های بین‌المللی به دلیل دیدگاه‌های خاص خود –که ریشه آن گاه به نظام‌های استعماری و حتی دوره‌های برده‌داری برمی‌گردد؛ همواره به‌دنبال سلطه بوده‌اند. شکل نظام سلطه تغییر کرده و امروز از طریق سازمان‌های بین‌المللی اهداف خود را دنبال می‌کنند. سازمان‌های بین‌المللی، به‌طور کلی، تحت نفوذ قدرت‌ها هستند و علت اصلی آن نیز نوع انتخاب آن‌ها تحت تاثیر فشارهای سیاسی قرار دارد. کشورها نمی‌توانند آزادانه تصمیم بگیرند چه فرد یا کشوری در آنجا باشد. ۵ کشور قدرت در این نهادها حضور دائمی دارند و نیازی به انتخاب شدن ندارند. 

در شورای حکام آژانس نیز همین سازوکار حاکم است. پنج کشور اصلی عضو دائمی هستند و ۳۰ کشور دیگر به‌صورت چرخشی از مناطق مختلف انتخاب می‌شوند، اما انتخاب آن‌ها نیز همراه با بده‌بستان‌های سیاسی است. حتی حرفه‌ای‌ترین سازمان‌ها مانند فائو یا سازمان جهانی بهداشت، که باید کاملاً فنی و تخصصی فعالیت کنند، سیاسی هستند. این وضعیت در حوزه‌های حقوق بشر، یونسکو و سایر نهادهای بین‌المللی نیز قابل مشاهده است. طراحی ساختارهایی مانند شورای امنیت – که پنج قدرت حق وتو دارند – نمونه بارز این وضعیت است. در بخش‌های دیگر نیز همین روند وجود دارد، هرچند به اندازه شورای امنیت گسترده و آشکار نیست. 

شورای حکام نیز یکی از این نهادهاست و مشکل ما این است که از ابزار شورای حکام برای فضاسازی علیه کشورمان استفاده می‌کنند تا ایران را؛ به‌غلط، به‌عنوان یک تهدید بین‌المللی معرفی کنند و مانع پیشرفت ما شوند. برداشت آن‌ها این است که ایران از سرمایه انسانی برجسته‌ای برخوردار است؛ سرمایه‌ای که نتیجه سرمایه‌گذاری‌های و هزینه صدها میلیارد دلاری پس از انقلاب است. این نیروهای انسانی و نسل‌های بعد آن‌ها، اگر از چرخه صنایع قدرت‌زا دور بماند، در سال‌های آینده؛ مثلاً ده تا بیست سال بعد کشور مزیت فعلی خود را از دست خواهد داد و دیگر نیروی انسانی کافی برای ادامه مسیر نخواهد داشت. به همین دلیل تلاش می‌کنند با ایجاد موانع، روند پیشرفت هسته‌ای ما را به تعویق اندازند؛ از جمله این بهانه‌ها هم مواردی است که عمدتاً در شورای حکام مطرح می‌کنند. 

بخش زیادی از مسائلی که اکنون مطرح می‌کنند، همان موضوعات پادمانی است که ۲۵ سال پیش نیز مطرح شده بود. این موارد در زمان برجام بررسی و بسته شد و آژانس نیز رسماً اعلام کرد که موضوع موسوم به PMD (ابعاد احتمالی نظامی برنامه هسته‌ای) مختومه است و گزارش کامل آن توسط مدیرکل وقت، آقای آمانو، ارائه شد.

با این حال، پس از خروج آمریکا از برجام، فضاسازی‌ها دوباره آغاز شد و همان مسائل قدیمی که اولا خودشان ساخته بودند، دوباره مطرح کردند. این موضوعات اولاً ساختگی و ثانیاً بسیار کوچک و فاقد اهمیت بودند؛ در حالی‌که در کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن یا مصر، مواردی بسیار بزرگ‌تر مانند غنی‌سازی بالای ۸۰ درصد مطرح بود و به‌راحتی مختومه شد. اما در مورد ایران، موضوعاتی که اساساً ریشه و ارزش فنی نداشت، در مقطعی بستند اما دوباره باز نگه داشته شد. 

بنابراین مشکل ما این است که در آژانس با یک کار حرفه‌ای و فنی مواجه نیستیم. برای مثال، زمانی که ادعا کردند ایران غنی‌سازی ۸۴ درصد انجام داده است؛ که بعداً آن را پس گرفتند. در همان زمان بسیاری از کشورهایی که در حال رای دادن به قطعنامه بودند، حتی تفاوت بین ۶۰ درصد و ۸۴ درصد را نمی‌دانستند و دانش فنی لازم را نداشتند. آن‌ها فقط نگاه می‌کردند ببینند آمریکا و اروپا چه موضعی گرفته‌اند و بر اساس مصلحت سیاسی خود سمت آن‌ها قرار می‌گرفتند. 

بنابراین مشکل اصلی ما این است که این سازمان‌ها پیش از آنکه حرفه‌ای و فنی باشند، سیاسی هستند. در واقع، غیرسیاسی‌کردن این سازمان‌ها باید هدفی باشد که کشورهای مستقل آن را پیگیری کنند. این کشورها کم نیستند در همین رای‌گیری اخیر، اگرچه ۱۹ کشور علیه ما رای دادند اما تعداد کشورهایی که در کنار ما ایستادند یا رای ممتنع دادند، از نظر آماری و جمعیتی قابل توجه است.

کشورهایی که علیه ما رای دادند نماینده حدود یک میلیارد نفر بودند، در حالی که کشورهایی که از ما حمایت کردند یا ممتنع بودند، نماینده حدود ۴.۲ میلیارد نفر از جمعیت جهان هستند. به عبارت دیگر، کشورهای مخالف ما کمتر از یک‌پنجم جمعیت جهان را نمایندگی می‌کنند اما به دلیل ابزارها و قدرت سیاسی که در اختیار دارند، از این قدرت سوءاستفاده می‌کنند. 

به همین دلیل، ما واقعاً با وضعیتی پیچیده مواجه هستیم، یعنی می‌خواهیم و در واقع با آژانس هم همکاری می‌کنیم اما برای مثال، هنگامی که به عراق و سوریه حمله شد، هم شورای امنیت و هم شورای حکام موضع‌گیری کردند. با این حال، در قبال ایران – آن هم در شرایطی که ما در حال مذاکره بودیم و آژانس به‌طور گسترده از ما بازرسی می‌کرد (به‌طوری‌که با وجود داشتن تنها سه درصد از تاسیسات اتمی جهان، ۲۲ درصد از بازرسی‌های آژانس بر ما متمرکز بود) هیچ‌گونه محکومیتی صورت نگرفت.

حتی در قطعنامه اخیر نیز کشورهای اروپایی و آمریکا حاضر نشدند دو کلمه در اشاره به حمله به ایران بیان کنند؛ گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است. این رفتار به‌وضوح نشان‌دهنده سیاسی‌کاری آنان است و نیاز به دانش پیچیده‌ای ندارد تا روشن شود که روند آن‌ها مبتنی بر سوءاستفاده است. این رویکرد به بی‌اعتبار شدن چنین سازمان‌هایی می‌انجامد و به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی این سازمان‌ها فقط در اختیار اهداف آن‌ها هستند. 

نمونه دیگر، رای دادگاه بین‌المللی کیفری (ICC) علیه نتانیاهو بود که حکم بازداشت صادر کرد. واکنش آمریکا چه بود؟ تمام مقاماتی را که در روند رای‌دهی مشارکت داشتند، در فهرست تحریم قرار داد و حتی خانواده و فرزندان آنان را نیز مورد اذیت قرار داد. این رفتار نشان می‌دهد که آن‌ها چه میزان برای یک نهاد بین‌المللی احترام قائل‌اند. این واقعیتی است که ما با آن مواجه هستیم. 

در خصوص ایران اما باید گفت که ما کشوری بزرگ هستیم و بر اساس هر معیار معتبری، در زمره یکی از ده کشور نخست جهان – یا دست‌کم بیست کشور اول – قرار داریم. توان اقتصادی، ظرفیت نیروی انسانی، منابع طبیعی، انرژی و نیز موقعیت استراتژیک، همراه با ایدئولوژی مقاومی است که تاثیرگذار و الهام‌بخش در مناطق مختلف جهان است، از جمله مولفه‌های قدرت ماست. این ظرفیت‌ها اجازه نمی‌دهد دیگران هر اقدامی که می‌خواهند علیه ما انجام دهند.

البته می‌دانیم که همواره دوره‌های سختی پیش رو خواهیم داشت، آن‌ها هرگاه احساس کنند ما ضعیف شده‌ایم، طمع آنان بیشتر خواهد شد. بنابراین مسیر کشور، مسیر قوی‌شدن است و نباید اجازه دهیم مولفه‌های قدرت ما تضعیف یا از ما گرفته شود. یکی از این مولفه‌ها، توان هسته‌ای است. توان هسته‌ای مسئولیت همه ماست و دولت و ملت باید محکم از آن دفاع کنند. 

باید از مسیر حقوقی برای حل مشکلات با آژانس پیش رویم

یک سؤال نسبتاً جزئی‌تر درباره همکاری سازمان با آژانس مطرح می‌شود. در حال حاضر آقای گروسی یا شورای حکام معتقدند که ایران، به‌عنوان عضو معاهده NPT، باید طبق قانون این معاهده عمل کند و بر موضوع بازرسی از تاسیسات بمباران‌شده و آسیب‌دیده ایران تاکید دارند. پرسش این است که آیا اساساً چنین بازرسی و حضوری از تعهدات کشورهای عضو NPT محسوب می‌شود؟ و دیدگاه ایران نسبت به این درخواست آژانس چیست؟ 

وقتی کشوری عضو NPT می‌شود، می‌پذیرد که علاوه بر آن کنوانسیون، یک موافقت‌نامه نیز با آژانس منعقد کند که ایران هم این کار را انجام داد. موافقت‌نامه به‌گونه‌ای تنظیم شده که ناظر بر «شرایط عادی» است، نه شرایط جنگی، البته ماده ۶۸ وجود دارد که به «شرایط ویژه» اشاره می‌کند؛ یعنی مواردی که بنا به حادثه یا دلیل خاص، موادی از دست رفته باشد. در چنین شرایطی، کشور موظف است این موضوع را به آژانس اعلام کند. سال ۷۰ که این کنوانسیون در حال بررسی بوده است، همین موضوع مورد توجه قرار گرفته است. 

در زمان نهایی شدن کنوانسیون NPT، درباره این ماده از موافقت‌نامه سؤال مطرح شده بود؛ زیرا همان‌طور که می‌دانید، موافقت‌نامه‌ها دارای ساختار مشابهی هستند. در آن زمان، نماینده استرالیا پرسیده بود که آیا این ماده شامل شرایط جنگی نیز می‌شود یا خیر. ما مذاکرات مربوط به سال ۱۹۷۰، یعنی ۹ سال پیش از انقلاب، را بررسی کردیم. نماینده آژانس در آن زمان، که مسئول فراهم‌کردن زمینه برای این موافقت‌نامه‌ها بود – در پاسخ اعلام کرده است که به‌لحاظ رسمی (officially) شرایط جنگی مشمول این ماده نمی‌شود، اما در عمل (practically) چاره‌ای جز چنین برداشتی وجود ندارد. 

بنابراین، از نظر حقوقی می‌توان گفت موافقت‌نامه پادمان پیش‌بینی مشخصی برای شرایط جنگی نکرده است. دلیل آن نیز روشن است؛ اگر در چنین شرایطی دسترسی داده شود، معنایش این است که آژانس اطلاعاتی را تهیه کرده و به شورای حکام منتقل می‌کند و در نهایت این اطلاعات در اختیار دولت‌ها قرار می‌گیرد. در نتیجه، اطلاعات محرمانه، نظامی و قابل استفاده، به دست دشمن ما خواهد رسید و این یعنی به دست خود اطلاعاتی که می‌تواند مبنای اقدامات آتی آنان قرار گیرد، به آن‌ها بدهیم. هیچ کشوری چنین کاری را انجام نمی‌دهد؛ تصور نمی‌کنم کشوری در جهان که دارای تاسیسات هسته‌ای است و مورد حمله قرار می‌گیرد، حاضر باشد در همان شرایط به آژانس اجازه دسترسی بدهد. 

موضع ما این است در بخش‌هایی از تاسیسات که آسیبی ندیده، مسئله‌ای وجود ندارد؛ آژانس می‌تواند اطلاعات لازم را داشته باشد، زیرا این اطلاعات قابلیت سوءاستفاده دشمن ندارد. اما درباره تاسیسات آسیب‌دیده، باید ابتدا به یک تفاهم و توافق برسیم. این امر نیازمند مذاکره است و ظرفیت خود پادمان نیز چنین امکان را می‌دهد. پیش‌بینی اصلاح موافقت‌نامه نیز وجود دارد؛ هرچند مسیر آن حقوقی است و باید هم در ایران از مسیر مجلس طی شود و هم در آژانس از مسیر شورای حکام و دیگر مراحل قانونی تصویب گردد. این یکی از راه‌هاست. چون این امر قرار است سابقه ایجاد کند چه بسا لازم باشد ما کشورهای دیگر را هم دخیل کنیم؛ زیرا این اتفاق ممکن است برای آنان نیز رخ دهد و نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. 

بنابراین، بخشی از مسئله، جنبه حقوقی دارد. اینکه گفته شود آژانس باید «فردای حمله» فوراً به تاسیسات دسترسی داشته باشد، منطقی نیست. اگر با کشورها به‌صورت دوجانبه و خارج از فضای عمومی که ممکن است ملاحظات سیاسی و نگرانی از درگیری با آمریکا داشته باشند؛ گفتگو شود، به‌راحتی این منطق را می‌پذیرند. ابتدا خود ما باید بپذیریم چرا در چنین شرایطی نباید دسترسی داده شود. افزون بر این، قانون مصوب مجلس نیز وجود دارد که تعلیق برخی همکاری‌ها در شرایط تهدید امنیتی را الزام‌آور می‌داند. دلیل آن کاملاً روشن است؛ موضوع، موضوع امنیت ملی است. اکنون شرایط، شرایط امنیتی است و تاسیسات ما در معرض تهدید قرار دارد و نمی‌توانیم امنیت را نادیده بگیریم. 

آمدن آن‌جا به این معناست که اطلاعات را به دشمن بدهیم؛ بنابراین یکی از موضوعات بحث ما با آژانس همین مسئله است. در یک فرایندی آقای دکتر عراقچی در قاهره و در چارچوب همین قانون توافقی نیز انجام دادند که راهی را برای مدتی باز می‌کرد. این برای آن بود که ما در حقیقت با حسن‌نیت با آن‌ها برخورد کنیم اما آن‌ها دوباره قطعنامه صادر کردند؛ این به این معناست که این حسن‌نیت باید دوطرفه باشد و نمی‌تواند یک‌طرفه باشد. 

بنابراین ما اکنون دوباره به همان حرف حقوقی اولیه خود بازمی‌گردیم. ما یک راه سیاسی پیدا کرده بودیم، به شرط آنکه آن‌ها نیز سیاسی کمک می‌کردند. حال که این امکان فراهم نیست، ما یک پایگاه و جایگاه حقوقی محکم داریم و اعتقاد ما این است که موافقت‌نامه پادمان برای شرایط جنگ پیش‌بینی نکرده است. ظرفیت پادمان نیز اجازه این کار را می‌دهد. مواد ۲۰.۲۱ و ۲۲ بیان می‌کنند که اگر لازم باشد، باید موافقت‌نامه اصلاح شود. اگر در شرایط جنگی که بخشی از این موسسات را از بین برده‌اند و به قول خودشان نابود کرده‌اند، اگر این دلیل برای اصلاح نباشد، چه دلیل دیگری می‌تواند وجود داشته باشد؟ پس اصلاح موافقت‌نامه چه زمانی باید انجام شود؟ 

این استدلال‌های ما وقتی در بستر حقوقی قرار می‌گیرد کاملاً منطقی است؛ اما وقتی با موضوع برخورد سیاسی صورت می‌گیرد، می‌گویند خیر، همان ماده ۶۸ موافقت‌نامه کفایت می‌کند. البته از نظر حقوقی نیز ظرفیت وجود دارد. اگر اختلاف در تفسیر و اجرا پیش بیاید، مراحل مختلفی وجود دارد که حتی می‌تواند به داوری بین‌المللی ارجاع شود یا در صورت لزوم دیوان بین‌المللی دادگستری (International Court of Justice) مداخله کند. 

بنابراین اکنون وضع چنین است. یک راه سیاسی باز شده بود که آن‌ها قدر آن را ندانستند. اکنون باید از مسیر حقوقی برای حل مشکلات پیش برویم. باید تضامین بگیریم و باید موافقت‌نامه به نحوی تدوین شود که بدانیم از اطلاعاتی که احتمالاً به دست می‌آورند سوءاستفاده نخواهند کرد. باید روش‌های دیگری را به جای روش‌های معمولی قرار دهیم؛ روش‌هایی متناسب با شرایط جنگ. برای این‌ها ما فکر کرده‌ایم و آماده پیگیری هستیم.

البته این‌ها قطعاً جنجال سیاسی ایجاد خواهند کرد و ما منتظر هستیم که دوباره سروصدای سیاسی راه بیندازند: «ایران همکاری نکرد، ایران تعلل می‌کند» و همان حرف‌های تکراری که بارها مطرح کرده‌اند. به هر حال، ما باید از کشور خود دفاع کنیم و می‌توانیم با استدلال‌های دقیق حقوقی دنیا را نیز متقاعد کنیم. هرچند می‌دانیم که دنیا زمانی هم که متقاعد شود جهت خود همواره جهت حق انتخاب نمی‌کند، بلکه جهت مصالح و منافعشان است. ما نیز به این موضوع واقفیم. اما باز برمی‌گردم به نکته اصلی که ما کشور ضعیفی نیستیم که هرچه آن‌ها خواستند، ما تسلیم خواسته‌های آنان شویم. 

آژانس استدلال‌های حقوقی ایران را قبول کرد

این استدلال حقوقی و به‌حقی که شما فرمودید قطعاً به آژانس منتقل شده است. آیا نگرانی‌ها و دغدغه‌های ایران به‌طور مشخص مطرح شده و پاسخ حقوقی معینی در این زمینه دریافت شده است؟ پاسخ حقوقی و یک چارچوب جدید؛ چراکه به هر حال آژانس مسئول نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورهای جهان است و به نظر می‌رسد راهکار باید از سوی آن‌ها آغاز شود. آیا اساساً پاسخی به این نگرانی‌های ایران داده‌اند؟ 

زمانی که آن‌ها قاهره را پیشنهاد دادند و مذاکره انجام شد، در حقیقت پذیرفتند که موافقت‌نامه پاسخگوی شرایط فعلی نیست. حتی عنوانی که در توافق قاهره ذکر شده، شرایط پس از جنگ را مشخص کرده است. آن‌جا پیش‌بینی‌هایی انجام شده و موارد به دو دسته مناطق آسیب‌دیده و ندیده تقسیم شدند و مسیر را از شورای امنیت خودمان انتخاب کرد، وقتی آژانس می‌پذیرد که این مسیر باید طی شود و آن مهلت‌هایی که در رویکرد پادمانی بر اساس ماده ۶۸ (که البته در رویکرد پادمانی ماده ۷۳ می‌شود) تعیین شده، (یعنی باید اطلاعات در ۷۲ ساعت داده شود) وقتی بعد از مدت‌ها با آن‌ها صحبت می‌شود و خودشان به یک توافق سیاسی اولیه می‌رسند، مفهوم آن این است که به لحاظ حقوقی استدلال ما را پذیرفته‌اند. 

در غیر این صورت می‌توانستند قاطعانه بگویند که باید اطلاعات ظرف ۷۲ ساعت داده شود. پس به لحاظ حقوقی این موضوع را قبول کردند، اما تلقی آن‌ها این است که فشار سیاسی بر ایران تاثیرگذار است. به جای آنکه مسئله را حقوقی حل کنند، می‌خواهند آن را سیاسی و از راه فشار حل کنند. بنابراین ما اگر مقاومت داشته باشیم؛ و مقاومت فقط مقاومت جنگی نیست، بلکه استمرار در پیگیری حقوق به‌حق خود و ارائه استدلال‌های حقوقی است، می‌توانیم مسیر درست را ادامه دهیم. 

ولی این نگرانی وجود دارد که اگر از این مسیر برویم، زمان‌بر خواهد بود؛ زیرا به دلیل برخورد سیاسی، وقتی موضوع به شورای حکام می‌رود، شورای حکام دوباره برخورد سیاسی خواهد کرد. چون سه مرحله را دیده است؛ یکی این‌که می‌گوید با هم مشورت کنید، یکی این‌که به شورای حکام بروید، و یکی این‌که به داوری مراجعه شود. حالا فرض کنید هنوز به داوری نرفته‌ایم اما چه بسا در داوری که یک نفر را ما و یک نفر را آژانس انتخاب می‌کند و دیگری بی‌طرف خواهد بود؛ ممکن است دست‌کم آن‌جا مقداری انصاف وجود داشته باشد و بتواند به نفع ما رای دهد. این‌ها مسیرهای موجود هستند که البته آن‌ها می‌دانند معمولاً زمان‌بر است اما آن‌ها دنبال گرفتن نتیجه فوری هستند، با سر و صدا و شلوغ کردن. 

متاسفانه بلندگو در اختیار ما نیست؛ یعنی ما کسی هستیم که صحبت می‌کنیم، اما طرف مقابل بلندگو در اختیار دارد؛ صدایی که شنیده می‌شود صدای کسی است که بلندگو دارد. به همین دلیل، کارهایی مانند کار شما ارزشمند است؛ یعنی رسانه‌ها بتوانند مطالب را، ابتدا در سطح داخل، طوری منتشر کنند که مردم منسجم مسائل را پیگیری کنند، نخبگان مسائل را خوب بدانند و دنبال راه‌حل‌های ساده و فوری نباشند. این‌گونه نباشد که بگویند امروز فکرش را بکن، موضوع را به فردا نینداز. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد موضوع را به فردا بیندازد، اما برخی از این مسیرها مسیرهایی هستند که زمان‌برند، نیاز به استمرار دارند و احتیاج به پشت‌کار دارند. 

ما استدلال‌های قوی برای یک حقیقت روشن داریم؛ این‌که ما کاملاً شفاف برخورد کرده‌ایم، بازرس‌ها حتی تا روز قبل از جنگ در ایران حضور داشتند و حمله کردند. اگر به هر کشوری بگوییم خودت را جای ما بگذار؛ چه کار می‌کنی؟ آیا فردا اجازه می‌دهی سازمانی که اطلاعاتش به دست دشمن تو می‌رسد، از تو این اطلاعات را بگیرد؟ قطعاً خواهند گفت نه. قطعاً موضع ما را تایید خواهند کرد. ولی وقتی موضوع وارد فضای سیاسی می‌شود، کمی تفاوت می‌کند. 

مادامی که اراده ما قوی باشد، پشت قضیه بایستیم و آن‌ها ببینند که مردم نیز پشت مسئولان خود هستند، نقاطی وجود دارد که تجربه پنجاه سال کار سیاسی به من می‌گوید در آن شرایط آن‌ها مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند. شما ببینید خود اوباما زمانی که مجبور شدند با ما توافق کنند؛ گفت اگر می‌توانستم پیچ و مهره صنعت هسته‌ای ایران را باز می‌کردم، یعنی مجبور شده بودند. ما می‌توانیم طرف مقابل را مجبور کنیم؛ این ظرفیت را داریم. کشور ما کشور مقتدری است. بله، مشکلات داریم؛ مشکلات اقتصادی و مسائل معیشتی مردم وجود دارد؛ همه این‌ها هست. یعنی من در موقعیت راحت ننشسته‌ام که صرفاً فرمان بدهم؛ بلکه بر اساس اعتقاد به ظرفیت‌ها و توانایی‌های کشور است که می‌گویم می‌توان این مسیر را طی کرد و می‌توان به نتیجه رسید. 

پس از بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران، با توجه به اینکه ما مواد رادیواکتیو را برای داروها و صنعت داروسازی خود نیاز داشتیم، یک نگرانی در سطح جامعه نسبت به این موضوع به وجود آمده است. لطفاً توضیحی در رابطه با تامین این مواد و داروها بفرمایید تا اگر نگرانی هم وجود داشته باشد برای مردم برطرف شود. 

من اطمینان می‌دهم که ما هیچ مشکلی برای رادیودارو در سطح کشور نداریم. هم از این جهت که از قبل پیش‌بینی‌های لازم را کرده بودیم و با ظرفیت‌هایی که وجود دارد، ذخیره‌سازی‌هایی که انجام شده و توانایی‌هایی که داریم. به لحاظ رادیودارو در کشور هیچ مشکلی وجود ندارد. ما این مطلب را در طول جنگ نیز سعی می‌کردیم به مردم اطلاع‌رسانی کنیم و به مردم اطمینان می‌دادیم که در این رابطه مشکلی نداریم. بله، در اصفهان آسیب‌هایی به ما وارد شده که بخشی از آن برمی‌گردد به تولید سوخت ۲۰ درصد مورد نیاز رآکتور تهران است. با این حال ما به اندازه کافی سوخت داریم و اینکه بتوانیم دوباره سوخت تولید کنیم، توانایی است که در کشور موجود است. بنابراین، ما به لحاظ رادیودارو هیچ مشکلی در کشور نداریم و مردم از این بابت باید خیالشان کاملاً راحت باشد. 

آخرین تماس‌ها؛ یعنی من می‌خواهم به عنوان تازه‌ترین تحول از حضرت‌عالی بپرسم اکنون با توجه به تمام ملاحظات امنیتی، همکاری ما با آژانس چگونه است؟ آیا به‌طور کامل قطع شده است؟ در چه زمینه‌هایی همکاری وجود دارد؟ آیا بازرسی از سوی آژانس در ایران حضور دارد؟ 

درخواست‌هایی که آژانس داشت و مسیری که طی شد، با نگاه به قانون تعلیق همکاری با آژانس که اجازه می‌دهد موضوعات به شورای امنیت منعکس شود و شورای امنیت تصمیم بگیرد، در ارتباط با سایت‌های آسیب‌ندیده، می‌توانیم بگوییم بخش عمده آن‌ها مورد بازرسی قرار گرفته است. بعضاً مواردی بوده که مثلاً یک نوع بازرسی یک بار انجام شده و دفعه بعد نوع دیگری از بازرسی انجام داده‌اند. زیرا ما بازرسی‌های متفاوتی داریم گاهی برای راستی‌آزمایی طراحی در واقع میزان انبارداری و انبارگردانی و از این‌گونه موارد است. ما سعی کردیم در همین شرایط سخت، نهایت همکاری را داشته باشیم. 

درخواستی هم که به شورای امنیت دادیم، با یک فاصله نسبتاً معقول پاسخ آن دریافت شده و مطرح کرده‌ایم. اکنون نزدیک شده‌ایم به موضوع مربوط به سایت‌های آسیب‌دیده. من توضیح دادم که نمی‌توانیم به‌راحتی دسترسی بدهیم؛ باید حتماً تدابیری وجود داشته باشد و شرایطی فراهم شود که این امر ممکن شود. مهم‌ترین مسئله ما مسئله امنیتی است.

همان‌طور که عرض کردم، در موافقت‌نامه پادمان این وضعیت دیده نشده است؛ یعنی پادمان را طوری نوشته‌اند که انگار هیچ‌گاه قرار نیست جنگی رخ دهد. ماده ۶۸ نیز که شرایط ویژه را اشاره می‌کند، منظورش سیل، زلزله، آتش‌سوزی و موارد مشابه است. مثلاً می‌گوید شما باید ظرف ۷۲ ساعت اطلاع بدهید که مواد از بین رفته‌اند. حالا اگر آتش‌سوزی شده باشد می‌گوید اگر ۷۲ ساعت شد چهار روز، آن‌وقت نمی‌توانم بپذیرم که مواد گم شده‌اند. 

اما هیچ کشوری در ۷۲ ساعت نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. ما ۱۲ روز جنگ داشتیم؛ یعنی روز اول و آخر جنگ حمله روی تاسیسات هسته‌ای ما بود. چطور می‌شود ظرف ۷۲ ساعت به آژانس اطلاع داد و آن‌ها هم بیایند راستی‌آزمایی کنند؟ به همین دلیل است که می‌گویم نه از نظر عملی، نه از نظر عقلی و نه از نظر حقوقی، موافقت‌نامه پادمان پاسخگو نیست. من فکر می‌کنم اگر این موضوع را در آژانس مطرح کنیم، کشورهای دنیا نیز به این فکر خواهند افتاد که اساسنامه این موافقت‌نامه باید اصلاح شود. 

تا زمانی که موافقت‌نامه اصلاح نشده و تا زمانی که تهدیدات وجود دارد، معقول و منطقی این است که کشور احتیاط کند. به همین دلیل نباید انتظار شرایط عادی از ما داشته باشند. حداقل در جلسات خصوصی، مسئولان آژانس همین را می‌گویند و تایید می‌کنند؛ کشورها نیز همین را می‌گویند. اما وقتی تحت تاثیر فشار آمریکا و قدرت‌های اروپایی قرار می‌گیرند، حرف‌های دیگری می‌زنند. 

در کنار بحث‌های حقوقی ما، ظرفیت‌ها و توانایی‌های کشور نیز مطرح است. نمی‌توانند بسیاری از چیزها را به ایران تحمیل کنند، مشروط بر اینکه این اراده وجود داشته باشد. ما باید با آژانس بنشینیم صحبت و راه پیدا کنیم و روش تعیین کنیم.

خود ما نیز به این موضوع فکر کرده‌ایم. چون موضوع اصلی موافقت‌نامه که در بند «د» ماده اول موافقت‌نامه آمده، «اطمینان ازعدم انحراف مواد هسته‌ای به سمت سلاح» است. ما روش‌های مختلف دیگری نیز داریم که این اطمینان را برای آن‌ها ایجاد کنیم، آن هم در شرایط خاص و شرایط تهدید. و آن‌ها نیز زمانی که ببینند، خواهند گفت بله، این هم یک روش درست است. این‌ها مواردی است که موارد مذاکراتی است و باید بنشینیم مشروط بر اینکه این مذاکرات تحمیلی نباشد به این معنا که باید دو طرف در مذاکره یکدیگر را متقاعد کنند، نه اینکه یکدیگر را مجبور کنند. 

نکته اصلی که مکرراً تاکید می‌کنم این است که ما کشوری نیستیم که آن‌ها بخواهند ما را مجبور کنند. اگر این موضوع را بپذیرند، متوجه می‌شوند که برخی از آرزوها، آرمان‌ها و هدف‌هایی که دنبال می‌کنند را باید کنار بگذارند. مانند نکته‌ای که عرض کردم در ارتباط با اوباما و سخنان ایشان؛ آن‌ها بسیاری از چیزها را دلشان می‌خواست و اکنون نیز بسیاری چیزها را می‌خواهند، اما باید این موارد را کنار بگذارند.

اگر چنین شود، کار برای هر دو طرف راحت‌تر خواهد شد. فکر می‌کنم با آژانس می‌توانیم راه پیدا کنیم؛ این‌گونه نیست که راه وجود نداشته باشد. آن‌ها بند «د» ماده اول را می‌خواهند؛ یعنی اطمینان ازعدم انحراف. روش‌های مختلفی وجود دارد و ما می‌توانیم در مذاکره درباره آن روش‌ها با آن‌ها صحبت کنیم.

 

ارسال نظرات
خط داغ