بحران پسماند؛ طراحان چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟

معمارانی که ساختمانهای بلندتری با الوار شبیه به لایههای متقاطع میسازند نشان میدهند که میتوان از نقاط اتکای ساختمان با کربن سنگین و بسیار آلودهکننده از قبیل فولاد و سیمان گذر کرد.
مرجان یشایایی در اعتماد نوشت: تولید عظیم پسماند که امروز به مشکلی اساسی در زندگی ما بدل شده، جنبههای متفاوتی دارد.
روزنامه گاردین چاپ انگلستان مینویسد، طراحی به نیروی محرکهای در پشت صحنه تولید عظیم پسماندهای ما در قرن گذشته تبدیل شده است. طراحان همانند صاحبان کسب و کار در اقتصادِ دورریز امروز ما سهیم بودهاند؛ با ساختن محصولاتی با طول عمر برنامهریزیشده و اغلب نه چندان بادوام، ترویج فرهنگ خوراکیهای حاضرآماده یا پنهان کردن محصولات در لابهلای بستهبندیهای هوسانگیز.
بهطور خلاصه، همه این روشها در خدمت مصرف بیشتر است و کسی که این کارها را انجام میدهد، طراحان هستند، پس باید از خود این طراحان خواست برای حفاظت از محیط زیست، روشهای طراحی و تولید و ارایه محصولات را اصلاح کنند.
حتی هنگامی که طراحان محصولی به ظاهر با دوام را طراحی میکنند، میبینیم که دوام محصولات در واقع تصوری بیش نیست. آیفون به تلفن هوشمند دست یافت، اما نتیجه آن شد که محصول سال قبل سال به سال به لطف ابتکارات نرمافزاری و نیاز به رونق گرفتن فروش با آیفون جدیدی جایگزین شود.
بااینهمه، فرهنگِ طراحی محصولات در حال تغییر است و دیدگاه طراحان جوان امروزه با پیشینیانشان تفاوت بسیار کرده است. امروزه به تعداد طراحانی که چندان علاقهای به تولید اجناس بیشتر ندارند و وقت بیشتری برای فهمیدن فرآیندهای استخراجِ مواد موجود در پسِ تولید محصولات و آخر و عاقبتِ پسماندِ آنها صرف میکنند، افزوده میشود.
طراحانی که از سرانجام تولید محصولات آگاه شدهاند، و از بحران فزاینده پیرامون ما کاملا آگاهند، خود تبدیل میشوند به محققان مواد، ماموران بررسی جریان پسماند و دانشجویان جریانهای جهانی اقتصاد.
کریستین مایندرتسما، طراح هلندی، یک دهه پیش با کتاب خود خوک (۲۰۰۷) پیشگام این تغییر رویکرد بود و در این کتاب روندِ تبدیل شدن تمام اجزای بدن یک خوک را به محصولاتی چون شامپو، آدامس، گلوله تفنگ و مجموعهای از تولیدات غیرمنتظره دیگر بررسی کرد. از آن زمان تا به حال او به بررسی و کاوش در بقایای آنچه در خاکستر کورههای پسماندسوز باقی میماند، چگونگی بازیافت ژاکتهای پشمی و استفادههای ممکن از کفپوشهای مشمع لینولئوم پاره و خراب پرداخته است.
در طراحی پایدار [طراحی که به منابع و محیط زیست آسیب نمی رساند]، هر محصولی بر حسب مقدار پسماندی که تولید میکند یا کوتاهی عمرش ارزشگذاری میشود. در این نوع طراحی، اصل وارسی نظامهای پیچیده تولید و دوام محصول برای کاهش پسماند و آلودگی در هر مرحله از تولید و مصرف یک محصول، از استخراج تا تجزیه، است.
اگر هر محصولی بر حسب مقدار پسماندی که تولید میکند یا کوتاهی عمرش ارزشگذاری شود، این روال میتواند رفتار مصرفکننده را نیز دگرگون کند.
طراحانِ محصولات چگونه میتوانند به جرح و تعدیلِ راهبردی در تولید محصول دست بزنند در حالی که باید سفارشهای سرمایهگذاران را انجام دهند؟ واضح است که هیچ سازنده یا سرمایهگذاری راضی به کاهش محصولش نخواهد شد. یه این ترتیب، برای طراحان راهی جز اقناع کارفرمایانشان نمیماند. البته، فشار افکار عمومی و سازمانهای طرفدار محیط زیست را هم باید از عوامل مهم دانست. قدرت طراح برای متقاعد کردن در این است که تغییر را به شکلهای محسوس نشان دهد.
وقتی مبادرت به ساختوساز و استفاده از انرژی میکنیم محیط ساختوساز را در نظر بگیرید که مسوول ۳۸ درصد از کل انتشار کربن است. میدانیم بادوامترین ساختمان ساختمانی است که از پیش وجود دارد، با این همه بسازوبفروشها همچنان انگیزه خراب کردن و از نو ساختن دارند.
لاکاتون و واسال معمار در پاریس، خراب کردن ساختمانها را نه فقط تولید پسماند بلکه شکلی از خشونت نسبت به محیط میدانند. آنها بلوکهای مسکونی سازمانی ارزانقیمت را که زمانی برای خراب کردن در نظر گرفته شده بودند، تغییر دادند و نشان دادند چنین ساختمانهایی را میتوان به نحوی بازسازی کرد که نه فقط از حیث معماری اصلاح شوند بلکه کیفیت زندگی ساکنانشان هم بهبود یابد.
این شکلی از اقناع کارفرما است زیرا برای شهرداریهای دیگر سابقهای را فراهم میکند که وقتی برای خراب کردن یک بلوک برج مانندِ محتاج به تعمیر زیر فشارند، بتوانند آن سابقه را به عنوان الگو ارایه کنند.
این تغییر نگرش و اجرا در هر رشته طراحی در حال روی دادن است. معمارانی که ساختمانهای بلندتری با الوار شبیه به لایههای متقاطع میسازند نشان میدهند که میتوان از نقاط اتکای ساختمان با کربن سنگین و بسیار آلودهکننده از قبیل فولاد و سیمان گذر کرد.