شاملو و ادبیات کلاسیک؛ چرا شاملو فردوسی و سعدی را دوست نداشت؟

احمد شاملو هر چقدر که حافظ را مورد ستایش قرار میداد، برعکس به سعدی و فردوسی میتاخت. چرا شاملو سعدی و فردوسی را دوست نداشت؟
فرارو- نظرات احمد شاملو در مورد سعدی و فردوسی و همچنین موسیقی سنتی ایران، حواشی بسیار زیادی را به همراه داشت. بسیاری شاملو را بابت نظراتش مورد حمله قرار داده و بسیاری نیز تا حدی با او همسو بودهاند. دامنه گفتههای شاملو آنقدر گسترده و حاشیهساز بوده است که تا همین امروز نیز حرف و حدیثها در مورد آنها ادامه دارد.
به گزارش فرارو، احمد شاملو یکی از بزرگترین و در عین حال پرحاشیهترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی است. شاملو علاوه بر سرودن شعر، دستی هم بر آتش پژوهش داشت. پژوهشهای او هم مانند اشعارش حاشیهساز و تا حدی جریان ساز بودهاند. کمتر شاعری را میشود نام برد که تا این حد گفتگوها در مورد او بالا گرفته باشد.
شعر شاملو
شاملو در سال 1325 با نیما یوشیج آشنا شد و سرودن شعر نیمایی را آغاز کرد. در سال 1329 اولین شعر بیوزنش را منتشر کرد و این نوع از شعر به «شعر سپید» یا «شعر شاملویی» شهرت یافت. حواشی زندگی شاملو، از همان روزهای ابتدایی فعالیت حرفهایش شروع شد. رفتهرفته شاملو تبدیل به چهرهای جنجالبرانگیز شد. علاوه بر شعرش، زندگی شخصی و رویکردهای ادبی و سیاسیاش نیز آتش این جنجالها را بیشتر کرد.
شاملو از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی است و این را علاوه بر رجوع به اشعار او، میتوان با پیگیری نظر دیگر بزرگان ادبیات در مورد او نیز دریافت.
شفیعی کدکنی، احمد شاملو را ابتذالستیزترین شاعر معاصر ایرانی میداند. ابوالحسن نجفی در بخشهایی از کتابی که در مورد وزن شعر فارسی نوشته است، اذعان میکند که حافظ و شاملو از نظر سرودن شعر «ناب» از دیگر شاعران تاریخ ادبیات فارسی پیشی گرفتهاند. بهاالدین خرمشاهی نیز در مورد او مینویسد: «شاملو دو مشت کلمه را مانند دو گله ابر پُربار و پرُباران به هم میکوبد و هرگز هیچ جای شعرش بینبض و بیضربان نیست.» همچنین بسیاری دیگر از بزرگان ادبیات فارسی هم دست به تمجید از شعر شاملو زدهاند. اما اوضاع شاملو به عنوان پژوهشگر کمی متفاوت است.
پژوهشهای شاملو
همانطور که گفته شد، شاملو علاوه بر سرودن شعر، دستی هم در پژوهش داشت. مهمترین پژوهش شاملو «کتاب کوچه» است. «کتاب کوچه» در واقع دایرهالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران است.
گذشته از کتاب کوچه، شاملو تصحیحی از دیوان حافظ نیز دارد. تصحیح شاملو از دیوان حافظ، یکی از جنجالبرانگیزترین تصحیحهایی است که از دیوان حافظ وجود دارد. شاملو در مقدمه این تصحیح، حافظ را کافری میداند که عدهای او را در صف اولیاالله میبینند. این نگاه شاملو به حافظ، باعث اعتراض بسیاری از دوستداران سنتی حافظ شد؛ افرادی که معتقد بودند خواجه شیراز عارف و ازبردارنده قرآن بوده است.
علاوه بر دوستداران سنتی حافظ، عده زیادی از ادیبان زمانه شاملو نیز به ابعاد ادبی تصحیح او خرده گرفته و آن را تصحیحی ذوقی و غیر ادبی دانستند.
نظرات شاملو
در کنار شعر و پژوهشهای شاملو، نظرات او نیز بسیار جنجالبرانگیز بودند؛ چه زمانی که به عنوان روزنامهنگار و در مجلههای مختلف قلم میزد و چه در مصاحبههایی که داشت.
از جنجالبرانگیزترین نظرات شاملو باید به نظر او در مورد فردوسی و سعدی اشاره کرد. گفتههای شاملو در مورد فردوسی در سخنرانیای که در دانشگاه برکلی آمریکا داشت، واکنشهای بسیار زیادی را به همراه آورد.
شاملو در این مصاحبه گفت: «بنده با فردوسی هیچ میانه خوبی ندارم. پنج-شش صفحه اول شاهنامه را بخوانید، ببینید ابیاتی از این سستتر و بیمعنیتر وجود دارد یا نه.»
او در ادامه این سخنرانی نیز به حملاتش به شاهنامه ادامه داد و ضحاک را به جای فریدون نماینده توده مردم خواند و فردوسی را در بازنمایی شخصیت حقیقی ضحاک ناتوان دانست.
این گفتههای شاملو در مورد فردوسی باعث خشم بسیاری از دوستداران فردوسی شد. اسماعیل خویی که از دوستان شاملو هم بود، در مصاحبهای گفت: «شاملو اصلا شاهنامه را نخوانده بود.»
بهرام بیضایی و جلال خالقیمطلق، اظهارات شاملو در مورد فردوسی را برآمده از ضعف شناختی او از شاهنامه دانستند. عده دیگری از شاعران و ادیبان و روشنفکران نیز، حرفهای شاملو در مورد فردوسی را به باد انتقاد گرفتند.
نظر شاملو در مورد سعدی و حافظ
شاملو هر قدر که حافظ را دوست داشت و او را میستود، سعدی را نقد میکرد. در مورد حافظ معتقد بود که حافظ «اولین شاعری است که شعر را به سلاحی برای مبارزه اجتماعی بدل کرده است». همچنین معتقد بود که حافظ «تاج سر همه شاعران همه زبانها در همه زمانها» است. اما در مورد سعدی نظر دیگری داشت. شاملو سعدی را بزرگترین ناظم ادبیات فارسی میدانست و شعر او را در حد ابیاتی موزون تخفیف میداد.
شاملو در مورد تفاوت حافظ و سعدی در گفتگویی با علیاصغر ضرابی گفته بود:
«حافظ را موفقترین شاعران میدانم. گو اینکه افق او، حتی از افق بسیاری از شاعران متوسطِ روزگار ما نیز محدودتر بوده است. نبوغ حافظ چیزی کاملاً قابل لمس است. با این همه، شناخت حافظ نیازمند بررسی انتقادی چندجانبهای در احوال و اشعار اوست. هیچ یک از شاعرانی که من شناختهام، خواه ایرانی یا فارسیزبان و یا غیرِ آن، و خواه مربوط به اعصار گذشته یا امروز، تا بدین حد عظیم و دور از دسترس نبودهاند. [...] سعدی به عقیدة من، بزرگترین ناظمی است که تا به امروز، زبان فارسی به خود دیده است. همین که تا پیش از به عرصه رسیدن نسل حاضر، در مجلاتی که ناشر افکار اُدبای فرهنگستانیِ این مرز و بوم بود، گهگاه، پرسشهای مُضحکی از این قبیل به بحث گذاشته میشد که «حافظ بزرگتر است یا سعدی؟»، نشانة آن است که بیان منظوم سعدی، گاه، در لطافت با شعر پهلو میزند.»
با وجود اینکه شاملو هرگز دست به پژوهشی نزد که در آن از نظراتش در مورد سعدی دفاع کند، اما تا آنجا که به نظرت میرسد و بسیاری معتقدند، میتوان او را در مواجهه با سعدی نیز دچار خطای شناختی دانست.
عدهای معتقدند دلیل علاقه شاملو به حافظ به دلیل رویکرد استعاری و اجتماعی او به شعر است. یعنی همانطور که خود شاملو گفته بود، حافظ کسی است که شعر را بدل به سلاحی برای مبارزه اجتماعی میکند. از طرفی شعر حافظ سرشار از نقیضهگوییهایی است که برای شاملو که ابعاد اجتماعی شعر را در نظر دارد، بسیار شیرین به نظر میرسند.