تبعیض در فوتبال ایران؛ این دروغ خونآلود!

همه ما کمتر و بیشتر به یک درد مبتلاییم. حداقل به بهانه فوتبال دشمنیهای جدید نسازید. این لعنتی آمده بود که رنگی به زندگی کسالتبارمان بپاشد و دو ساعت از رنجهای روزمره فارغمان کند. کاری نکنید که خودش به یک مصیبت بزرگتر تبدیل شود. عذابهای واقعی، به اندازه کافی روحمان را خراش میدهند. اگر قرار نیست فوتبال مرهم این مردم دردمند باشد، حداقل اجازه ندهید مثل نمک روی زخم آنها بپاشد

به گزارش قانون، «تبعیض علیه تیمهای شهرستانی»؛ این کلیدواژه خطرناکی است که تازگیها بیشتر از قبل در فوتبال ایران تکرار میشود. این یک دوقطبیسازی خوفناک جغرافیایی - اجتماعی است که لابد اگر منافع فردی بطلبد، امیر قلعهنویی - بچه نازیآباد تهران - هم بیرحمانه آن را تقویت میکند.
در این که بسیاری از مردم ایران در سراسر کشورمان با محرومیت شدید دست و پنجه نرم میکنند تردیدی نیست. شرم بر آنان که میتوانند در مسیر رفع این ظلم گام بردارند و این کار را نمیکنند. با این همه اما، حداقل در معادلات فوتبال ایران آنچه از آن به عنوان «تبعیض» یاد میشود مطلقا وجود خارجی ندارد؛ مخصوصا از جانب برخی باشگاههایی که بیشتر از بقیه بر این طبل میکوبند. باشگاه محترم سپاهان اصفهان که امروز در خط مقدم این جبهه ایستاده، شاید یکی از رکوردداران هزینه کردن در تاریخ معاصر فوتبال ایران باشد.
همه جای دنیا منابع مالی بر اساس تعداد هوادار تقسیم میشود. محال است در اسپانیا حتی تیمهای نامداری مثل اتلتیکو مادرید و والنسیا هم به اندازه بارسلونا و رئال مادرید پول داشته باشند. در ایران، اما سپاهان به شکل مستمر برای دو دهه با نقض کامل تمام اصول «فیرپلی مالی» و با استفاده از حفرههای پرشمار حقوقی در فوتبال ایران تا آنجا که میتوانست ستاره جمع کرد و ویترین افتخاراتش را توسعه داد.
دیگر تیم شهرستانی مدعی مظلومیت هم تراکتورسازی است؛ شاید تنها باشگاه دنیا که برای سالهای طولانی بهترین ستارههای تیمهای رقیب را به عنوان سرباز به رایگان در اختیار میگرفت و باز از زمین و زمان شاکی بود. در حالی که پروسه خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال بعد از ۲۵ سال جنگ و دعوا هنوز نهایی نشده، تراکتورسازی امسال ظرف ۲۵ دقیقه به بخش خصوصی واگذاری شد و شاید گرانترین تیم تاریخ فوتبال ایران را بست، اما هنوز هم صدای شکایت از تبعیض در این باشگاه بلند است.
در این ماهها فراوان گفتند و نوشتند که در مسیر پیشروی پرسپولیس در آسیا، دولت حمایت زیادی از سرخپوشان کرده و این از مصادیق تبعیض است. مثالها با مزه هستند. وزارت آموزش و پرورش را متهم میکنند که چرا ساعت ۹ صبح مسابقه رفت پرسپولیس و کاشیما را در مدارس پخش کرده؛ خب حق هم دارند. وزارتخانه باید حداقل هفتهای یک بار بچهها را تا غروب در مدرسه نگه دارد و امکان پخش بازیهای لیگی سپاهان و تراکتور برابر استقلال خوزستان و نساجی قائمشهر را فراهم کند تا رفع تبعیض صورت بگیرد! مثال دیگر که هزار بار پتک شد و بر سر پرسپولیس خورد، بازسازی ۲۰ روزه ورزشگاه آزادی برای برگزاری فینال لیگ قهرمانان آسیا بود.
در همه این سالها هواداران تیمهای مهمان به آسانی و در امنیت کامل به ورزشگاه آزادی آمدهاند، در بخشی از بهترین سکوهای استادیوم جا داده شدهاند، تیمشان را تشویق کردهاند و بعضا حتی شعارهای شگفتانگیز و ساختارشکنانه سر دادهاند، بیآنکه کوچکترین خطری تهدیدشان کند. در تمام این مسابقات هم عملکرد بلندگوی ورزشگاه و گزارشگران تلویزیونی نسبتا منصفانه بوده است. به راستی، اما آیا در برخی ورزشگاههای خارج از تهران هم فضا برای هواداران مهمان همینطور است؟ چقدر سر و صورت خونین دیدهایم؟ چقدر شنیدهایم که تماشاچیان تیمهای مقابل را ساعتها سر جایشان حبس کردهاند تا اول استادیوم و خیابانهای اطرافش تخلیه شود و بعد اینها بتوانند راهی به بیرون پیدا کنند؟ حقیقتا این همه عصیان و نفرت از کجا میآید؟ آیا جز این است که جوسازیها و هوچیگریهای کور و بیمنطق منجر به پدید آمدن چنین فضای خشمآلودی میشود؟ همین مصاحبههای مفت و بیپشتوانه و همین مظلومنماییهای تحریکآمیز است که باعث میشود خون جوانان بیگناه در ایلام و اردبیل کف خیابان را رنگی کند و چندین خانواده گرفتار را تا آخر عمر به سوگ بنشاند.
چه بسا تصویری که برخی مردم شهرستانها از اهالی پایتخت دارند، برآمده از فیلمهای سینمایی زرد و تجاری یا سریالهای ونک به بالای تلویزیون باشد و آنها تصور کنند همه ساکنان تهران مثل همان مردان و زنان خوشپوش و بیدغدغهای هستند که کل پول نفت و گاز مملکت در خدمت رفاه آنها هزینه میشود و البته دولت هم در کنار همه سرویسهایی که به این جماعت میدهد، مثل پلنگ مراقب است خط و خش روی تیمهای محبوبشان نیفتد. شاید خیلیها ندانند میلیونها نفر از مردم همین شهر زیر خط فقر زندگی میکنند و در اقتصاد سنگدلی که ساندویچ کالباس صفر درصدش زیر ۱۵ هزار تومان نیست، از خروسخوان تا شغالخوان عرق میریزند که شرمنده زن و بچه نباشند.